ارثیه ی پدری ۳

سلام عزیز دلم ، برای دیدن دخترم به کانادا رفته بودم و چون راه بسیار طولانی و هزینه سفر بسیار بالاست مجبور شدم یک سالی آنجا بمانم البته که هر سه ماه یکبار کارهای اداری کاغذ بازی و پلیس مهاجرت و بروکراسی اداری را دخترم انجام می داد دلم برایت خیلی تنگ شده بود البته که در صندوق دو احوالی در این یک سال از من نپرسیدی و هیچ پستی برایم نگذاشتی ولی من برایت سوغاتی آورده ام پس رسیدن من بخیر یا رسیدن تو بخیر ، چشمهایت را بشور و جور دیگری به من نگاه کن🩵💙🧡نوشتی این ارثیه ی پدری در حد ارثیه ی پدری دو نبود و گویا هم زد و خوردش کم بود و هم خون و خونریزی اش کم بود انشالله در ارثیه ی پدری چهار جبران خواهم کرد به صورتی که چهار پنج گالن خون و یک وانت اعضای بدن به سازمان انتقال خون و سازمان پیوند اعضا منتقل شود . به تو پیشنهاد می کنم وقت داشتی فیلم اره پنج و شش را هم تماشا کن ☺️🌹🌷🌸🌼