سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 22 شهريور 1403
    9 ربيع الأول 1446
      Thursday 12 Sep 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        پنجشنبه ۲۲ شهريور

        راه نشین

        شعری از

        سید امیرعباس مهدیان پور

        از دفتر خزان نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ ۲ هفته پیش شماره ثبت ۱۳۲۰۵۹
          بازدید : ۵۸   |    نظرات : ۱۲

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر سید امیرعباس مهدیان پور
        آخرین اشعار ناب سید امیرعباس مهدیان پور

        مست ‌و هیهات به رندانه شبی در میخانه زدم
        یافتم ساقی و پژمانه به پیمانه زدم
         
        ساکن عیش و سماط و ملکوت
        تهی و راه نشین باده مستان زدم
         
        کمر از بار امانت نفس از نای کشید
        قرئه ای با تو ، دلانه و دیوانه زدم
         
        حافظا گفت از جنگ و وصال من و تو
        عدل و قپانی به حقانه و افسانه زدم 
         
        سنگینی کفاره این بار حقیقت
        صوفی فسانه شکن ، ساغر شکرانه زدم
         
        آتش ، این شعله عشق است که هست در دل من
        آتش افروختم و گوشه دل خانه زدم
         
        گویم افسانه این دل که غریب است در من
        بر سر شعله تو خرمن پروانه زدم
         
        هرمن اندیشه روی تو از لب جویم
        تا سر زلف سخن را به قلم شانه زدم
        ۳
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        شاهزاده خانوم
        ۲ هفته پیش
        درود بر شما بزرگوار خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        ۲ هفته پیش
        درود بزرگوار
        سایه نویسی از غزل حضرت حافظ
        یادش را گرامی داشتید
        شاد باشید خندانک
        محمد شریف صادقی
        ۲ هفته پیش
        درود به شما. من میخواهم ذیل نقدی که بر این شعر می‌نویسم مقداری از شعر خواجه حافظ «دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند...» را هم تحلیل کنم که هم در محضر حافظ یادبگیریم هم درباره شعر شما صحبت کنیم. اولا شعر شما استقبالیست از غزل حافظ اما فرم آن خیلی شبیه غزل اوست (فرم فقط وزن و قافیه و ردیف نیست؛ تقابل ها و عطف ها و ساختارهای نحوی و... هم در شعر شما به آن شباهت دارد). بنابراین من بیشتر متمایلم این را یک «سرمشق مبتدی» از غزل بشدت تکنیکی حافظ بدانم که البته برای شاعران کم تجربه اشکالی ندارد به شرط آنکه شاعر در آن توقف نکند.
        با اینکه گزینه نقد فعال نیست من پر رو تر از آن هستم که نقد نکنم😁
        مست ‌و هیهات به رندانه شبی در میخانه زدم
        یافتم ساقی و پژمانه به پیمانه زدم
        اولا اولین بار است واژه «پژمانه» را میبینم؛ پژم به معنی رنج و عذاب و غم است و پژمان هم به معنی غمگین و رنج دیده و افسرده. اما شکل قیدی آن را ندیده بودم (شاید میخواستید بگویید: پیمانه به پیمانه زدم...که البته خیلی زیباست). ضمنا «هیهات» صفت نیست. مست و هیهات فلان کار را کردم؛ هیهات یک فعل است که در عربی یعنی «دور است» (هیهاتَ هیهات لما توعدون) و در فارسی عمدتا معادل «حاشا» ، «دردا» ، «ای وای که» و این قبیل موارد به کار می‌رود. ضمنا «رندانه» را نمیشود با «به» قبلش آورد. مثلا شما نمی‌گویید: رستم «به مردانه» جنگید! می‌گویید: رستم مردانه جنگید‌. ضمنا وزن مصراع اول بیت اول هم مشکل شدید دارد. حالا میتوان مثلا گفت:
        مست و دیوانه شبی بر در میخانه زدم
        یافتم ساقی و پیمانه به پیمانه زدم
        در بیت دوم، «سماط و ملکوت» بد است! بگویید «ساکن عیش و سماطِ ملکوت». اما «تهی و راه نشین» واقعا جالب است...آن تهی اول بیشتر مدنظر است.
        حالا چرا حافظ می‌گوید:
        ساکنان حرمِ ستر و عفاف ملکوت
        با من راه نشین، بادهٔ مستانه زدند
        ؟
        این بیت حافظ یک تناقض ادبی دارد: «ساکنان حرم ستر و عفاف ملکوت» نه تنها الحق ترکیب زیبایی است اشاره به فرشتگان و ارواح مقدسه دارد. بیان حافظ خیلی «داش مشتی» ست: می‌گوید فرشتگان و ارواح مقدسه و خلاصه «بچه های بالا» با منی که راه نشین بودم و بی خانمان (در مقابل ساکنان ملکوت!) نشستند و «دور همی» یک مقدار آب شنگولی مستانه زدیم به سلامتی شما😂😂😂. خب در اینجا حافظ یک «تصویر قُدسی» (ساکنان حرم) رو در کنار یک «تصویر نکوهیده» (باده زدن و بی خانمانی) آورده و با تضاد این ها شاهکاری خلق کرده.
        کمر از بار امانت نفس از نای کشید
        قرئه ای با تو ، دلانه و دیوانه زدم
        مصراع اول ایده اش خوب است اما خوب بیان نشده. بعد هم قرعه درست است نه قرئه. دلانه هم جالب است اما اینجا خوب ننشسته. ضمنا دلانه و دیوانه چندان با «قرعه زدن» تناسبی ندارد.
        اما بیت حافظ
        آسمان بار امانت نتوانست کشید
        قرعهٔ کار به نام من دیوانه زدند (به تکرار حرف «ن» و «د» دقت کنید و مجاورت م، ن در «نام» و «من» و مجاورت د، ن در «دیوانه» و «زدند» که چقدر از نظر صوتی خوب نشسته).
        این بیت ناظر به آیهٔ مشهور امانت است در قرآن و با فصاحت (رسایی و وضوح بیان) و بلاغت و زیبایی تمام بیان شده.
        درباره بیت آخرتان هم توصیه دارم به صفحه سبز (نقد) کوتاهی که بر شعر آقای کهنگی نوشتم (متخلص به واسع) مراجعه کنید.
        بقیه ابیات را تحلیل نمی‌کنم. صرفا خواستم هم چند نکته از شعر حافظ بگویم هم بگویم که حتما در «جمله بندی» و «وزن شعر» دقت بیشتری داشته باشید تا با تمرین و ممارست ان شا الله بهتر و بهتر شوید.
        جواد مهدی پور
        جواد مهدی پور
        ۲ هفته پیش
        درود بر شما جناب صادقی گرامی خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        شاهزاده خانوم
        شاهزاده خانوم
        ۲ هفته پیش
        درود بر جناب صادقی جسوووررر خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمدرضا آزادبخت
        محمدرضا آزادبخت
        ۲ هفته پیش
        درود جناب صادقی کمتر نقدی را می پسندم
        احسنت خیلی شیوا وعالی نوشتی
        ارسال پاسخ
        سید امیرعباس مهدیان پور
        دلیل نوشتن این شعر فال حافظ بود من کسی را در زندگیم از دست داشتم شخصی که دوسش دارم رهام کرده . یک بار فال گرفتم و راه نشین حافظ اومد و تفسیر شعر از جنگ برای وصال میاد . من چند وقت بعد خواستم دوباره فال بگیرم و این اون شخص رو در ذهن داشتم و دوباره همین غزل حافظ اومد . من هم بر وزن اون غزل شعری برای شخص خودم گفتم . معنی شعر من با شعر حافظ خیلی فرق داره . من از عشق میگم و حافظ از خلقت انسان . و خودم در شعر گفتم که ( حافظا گفت از جنگ و وصال من و تو ) منظورم همون فال هستش
        ارسال پاسخ
        سید امیرعباس مهدیان پور
        و یک نکته دیگه هیهات به معنای افسوس با متاسف میشه
        ارسال پاسخ
        سید امیرعباس مهدیان پور
        و نکته آخر من رندانه رو بر شب آوردم و کلمه ( به ) برای رندانه نیست برای شبه
        رندانه شب هم میشه شب سرمست
        ارسال پاسخ
        ساسان نجفی(سراب)
        ۲ هفته پیش
        درود بر جناب مهدیان پور عزیز..
        زیبا و دلنشین سرودید..
        خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        جواد مهدی پور
        ۲ هفته پیش
        درود بر شما جناب مهدیان پور گرامی

        زنده باشید

        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        سعید صادقی (بینا)
        ۲ هفته پیش
        درود بیکران
        دوست عزیز

        با نظرات جناب صادقی موافقم
        شاعران نو پا با همین نقد ها اشعار خود را روز به روز زیباتر می کنند خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0