سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 3 آذر 1403
    22 جمادى الأولى 1446
      Saturday 23 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۳ آذر

        دو غزل : (فضای خوب) و (تاج زندگی)

        شعری از

        افسانه احمدی ( پونه )

        از دفتر آرامش درون نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۱۵ مرداد ۱۴۰۳ ۰۱:۳۳ شماره ثبت ۱۳۱۷۵۱
          بازدید : ۱۴۹   |    نظرات : ۱۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر افسانه احمدی ( پونه )

        (فضای خوب)


        دیشب میان بسترم  ، از زوزه ی باد
        رفتم به دورانی  که قلبم بـود آباد


        یادش بخیر آن آشنایی از تبِ عشق؛
        یادت  میان سینه ام می کرد فریاد


        در مردمک هایم دوباره صد ترک خورد
        از هر ترک یک خاطره سُر خورد و افتاد


        یاد آمدم آن شب میان دست هایم
        یک آدم دیوانه دسته گل به من داد


        از هر گلی یک زندگی رویید و گل کرد
        هر برگ آن شد  قسمت یک قلب آزاد


        در هر قدم ، یک بذرِ تازه رویِشش را
        میداد تکیه روی رقص و شانه ی باد


        دلمردگی پر زد از این بی خوابِ تنها
        تا صبح فردا خانه ام خندان شد و شاد


        مشتی بهانه  در وجود من زمین خورد
        کاش این فضای خوب هر شب بار میداد


        با مهربانی ،  در میان شهـر پیچید
        عطری که از گلهای یاس و "پونه"میزاد



        افسانه_احمدی_پونه

        ─┅─═ঊঈ🍃🌸🍃ঊঈ═─┅─


        (تاج زندگی)


        سوزنی در کوهی از کاه است شکلِ بخت من
        زیرِ پا افتاده تاج زندگی از تخت من


        شانه و دستی نباشد لای گیسو های من !
        میشود قیچی بلندی های موی لخت من


        بحثِ دلتنگی که باشد جان به یغما میرود
        چاره ای هم نیست این بیماریِ سرسختِ من


        من ندیدم رنگ شادی را ، به طور واقعی
        می کُشد بد دیگران را ظاهرِ خوشبختِ من


        در بلاتکلیفیِ  گنگی نشسته تا ابد ؛
        این دل صدپاره و بیچاره و بدبخت من


        روسری را که برایم یادگاری مانده بود
        برده باد آن عشق را از روی بندِ رخت من


        دلخوشی هایم فقط گلهای دشت "پونه" است
        شد برایم رخت و بخت و تخت و پایتخت من


        افسانه_احمدی_پونه

        ─┅─═ঊঈ🍃🌸🍃ঊঈ═─┅─
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        سه شنبه ۱۶ مرداد ۱۴۰۳ ۱۴:۲۶
        درود بانو
        پر احساس و زیبا بودند خندانک
        شاهزاده خانوم
        سه شنبه ۱۶ مرداد ۱۴۰۳ ۱۶:۰۵
        یاد آمدم آن شب میان دست هایم...
        منظورتون از یاد آمدم همون یادم اومد دیگعهع؟ درسته؟
        اگه اینععع جسارتا خیلی ناملموس و غیر معمولهههه...

        یاد آمدم آن شب میان دست هایم
        یک آدم دیوانه دسته گل به من داد

        اگه بشععع این چطوره؟...👇

        در خاطرم آن شب میان دست هایم
        یک آدم دیوانه دسته گل به من داد

        هر چند که الان دیدم مصرع قبلش خاطره داره، درستععع که از نظر معنایی یکی نیستن... ولی پشت سر هم میشعع و از نظر آوایی تاثیر جالبی‌ نمی‌ذاره...
        مگر اینکه مثلاً خاطره اولی رو بکنید عاطفه یا هر چیز دیگعع... یا کلا برای یاد آمدم یه فکر دیگه ای کنید...

        در کل نظر شخصیععع و ممکنههه اشتب باشعع خندانک
        درود بر پونه خانوم عزیز خندانک
        هر دو زیبا و عالی هستن خندانک
        موفق باشید خندانک
        سیده نسترن طالب زاده
        سه شنبه ۱۶ مرداد ۱۴۰۳ ۰۷:۵۰
        درودتان بانوی غزلهای دل انگیز و بینظیر
        بهره میبرم از قلم ارجمندتان
        با مهر خندانک
        ساسان نجفی(سراب)
        سه شنبه ۱۶ مرداد ۱۴۰۳ ۰۸:۴۷
        درود بر پونه بانوی شعر ناب..
        مثل همیشه عالی و زیبا و کمی دلتنگی.. خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        مریم عادلی
        سه شنبه ۱۶ مرداد ۱۴۰۳ ۱۰:۲۳
        درود هابر شاعر پونه ها
        خیلی تا خیلی زیبا بودن
        خندانک خندانک خندانک
        محمد شریف صادقی
        سه شنبه ۱۶ مرداد ۱۴۰۳ ۱۳:۰۴
        درود هر دو شعر زیبا بود و من اولی را خیلی پسندیدم. دو بیت را عجیبببب دوست داشتم:
        در مردمک هایم دوباره صد ترک خورد
        از هر ترک یک خاطره سُر خورد و افتاد...
        از هر گلی یک زندگی رویید و گل کرد
        هر برگ آن شد قسمت یک قلب آزاد
        هر چند شاید مصراع دوم بیت دومی که در این کامنت اشاره کردم را بتوان بهبود بخشید.
        بعضی مصراع‌ها هم یک مقدار کمی به عنایت وزنی نیاز دارند که البته چالش زیادی ندارد.
        مهدیه طاهری(فریاد)
        سه شنبه ۱۶ مرداد ۱۴۰۳ ۱۶:۴۳
        درود بر شما.
        بسیار زیبا سرودید👏🏻👏🏻👌🏻
        لذت بردم خصوصا شعر اول
        آرمان طاهری
        سه شنبه ۱۶ مرداد ۱۴۰۳ ۱۹:۴۵
        درودتان باد
        زیبا سروده اید و لذت بردیم
        قلمتان سبز🙏🌱
        جلیل میاحی
        چهارشنبه ۱۷ مرداد ۱۴۰۳ ۰۰:۳۲
        درود شاعر بانو گرامی
        هر دو اثر را زیبا سرودید
        احسنت بر شما خندانک خندانک خندانک
        قربانعلی فتحی  (تختی)
        چهارشنبه ۱۷ مرداد ۱۴۰۳ ۱۹:۵۹
        درود برشما شاعر گرامی


        جالب و زیبا بود خندانک

        خندانک خندانک خندانک خندانک

        البته می بخشید جسارتا..

        مقداری در نطم و قافیه دقت بیشتزی نیاز است خندانک

        خندانک خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        3