يکشنبه ۴ آذر
کاساندان شعری از حسین گودرزی تشنه
از دفتر شعرناب نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۴ مرداد ۱۴۰۳ ۱۲:۴۷ شماره ثبت ۱۳۱۴۸۰
بازدید : ۶۰ | نظرات : ۲
|
دفاتر شعر حسین گودرزی تشنه
آخرین اشعار ناب حسین گودرزی تشنه
|
حلقه ی دستان من در حسرت آغوش تو
کاش روزی این غزل گویش کنم در گوش تو
کشته شمشیر عشقت کام می جوید زتو
کاش روزی پا دهد سر را نهم بر دوش تو
نه دلم خواهد که چون فرهاد ناکامی کشم
نه بسان خسرو نوشم می زخون نوش تو
جانفشانی شیوه ی رندان بی تدبیر هست
با جنون آغشته ام چون ناز هم آغوش تو
بر دل ایرادی نباشد در تمنای جنون
چون خودش را داده سمت چشم بازیگوش تو
دست بر روی دلم نگذار از اشعار پرس
در خروشند واژها مستانه اندر جوش تو
گیر دل درگیرِ غارت از نگاه ناز تو
تیز و بُز چشمان پر آشوب و هم باهوش تو
هوش تو نازم کاساندان آن دل گشتی به ان
کوروش دل خواهشش هر لحظه دوشا دوش تو
عیش ناب تشنگی در بزم دریا نوش جان
در تماشا بر تمنا باشم و بی هوش تو
#حسین گودرزی"تشنه"
۱۴۰۳/۳/۱۳
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
جسارتا تضمین مشخص نشده است
شیخ اجل(ره)
غزل ۲۱۶
روز برآمد بلند ای پسر هوشمند
گرم ببود آفتاب خیمه به رویش ببند
طفل گیا شیر خورد شاخ جوان گو ببال
ابر بهاری گریست طرف چمن گو بخند
تا به تماشای باغ میل چرا می کند
هر که به خیلش درست قامت سرو بلند
عقل روا می نداشت گفتن اسرار عشق
قوت بازوی شوق بیخ صبوری بکند
دل که بیابان گرفت چشم ندارد به راه
سر که صراحی کشید گوش ندارد به پند
کشته شمشیر عشق حال نگوید که چون
تشنه دیدار دوست راه نپرسد که چند
هر که پسند آمدش چون تو یکی در نظر
بس که بخواهد شنید سرزنش ناپسند
در نظر دشمنان نوش نباشد هنی
وز قبل دوستان نیش نباشد گزند
این که سرش در کمند جان به دهانش رسید
می نکند التفات آن که به دستش کمند
سعدی اگر عاقلی عشق طریق تو نیست
با کف زورآزمای پنجه نشاید فکند