پنجشنبه ۸ آذر
نه خواب مرا ربود..... شعری از دانیال فریادی
از دفتر طلوعی دیگر نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۱ مرداد ۱۴۰۳ ۱۴:۱۷ شماره ثبت ۱۳۱۴۰۵
بازدید : ۲۶۶ | نظرات : ۲۱
|
آخرین اشعار ناب دانیال فریادی
|
کنار کشیدم
کنارم پر شد از عطر عاطفه ی او
نفس بریدم
ریه هایم پر شد از عطر نفس او
اذان خواندم
از صدایم باران جاری شد
در انتهای هر جیز
دنبال جای پای او گشتم
خسته از جستجو
خواب رفتم...
نه خواب مرا ربود...
پنگوئن های امپراطور
در خوابم رقص سماع بر پا کردند
ماهی ها ی مرکب
انگار
با چشمان من می دیدند
مرغان ماهی خوار
فانوس دریایی من شده بودند
و ایمان م
در کاسه سرم لبریز بود
افکارم
انگار پاشنه ی آشیلم بود
و لبخندم
فرورفتگی های قلبم را التیام می داد
اشکم چشمه ای شد
که در آن بچه ماهی های بازیگوش
رژه می رفتند...
انگار
غروب و طلوع خورشید
ویترین طلا فروشی بود
زیبا وچشم نواز
شاید
آنجا بهشت عدن بود
بهشتی پر از راز
بهشتی پر از ساز
با تشکر
دانیال فریادی
با نقد خویش راهگشا باشیم
|
|
نقدها و نظرات
|
سلام و درود خدمت شما بانوی مهربان ممنون از نظر لطف شما سلامت باشید و شاد | |
|
سلام و درود خدمت شما استاد بزرگوار ممنون از نظر لطف شما سپاسگزارم | |
|
سلام و درود خدمت شما استاد بزرگوار اولا سپاس بیدریع نثار شما که زحمات کشیدید و صفحه سبز را برایم باز کردید و ممنون از نقد آموزنده شما استاد گرامی و ممنون از اطلاعات شما در مورد شاعران کلاسیک کشورمان استاد با غرض پوزش منظورتان از متعادل بودن شاملو در شعر و همچنین افراطی نبودن فروغ چیزی درست گیرم نشد..و همچنین ماندن دریم سر طیف شعر را زننده می کند چیست لطفا توضیح بیشتری بدهید بازم سپاس از نقد آموزنده شما سلامت باشید و شاد | |
|
سلام خدمت آقای فریادی عزیز. قبل از هر چیز من بارها گفتهام که نمیدانم چرا ما همدیگر را «استاد» خطاب میکنیم (شنیدهام در شمال ایران این لفظ رایج است و مردم همدیگر را اینطور خطاب میکنند🙂). همین اول بگویم که قصد وراجی دارم🤣 راستش میخواهم بلند فکر کنم و دغدغههایم را با شما - که شاعر با استعدادی هستید- در میان بگذارم. راستش را بخواهید منظور من از یک سر طیف بودن این است که یک یا چند عنصر سبکی به صورت افراطی در شعر یک نفر تکرار شود یا مثلا شاعر بیش از حد زبانمحور باشد یا بیش از حد سورئالیست باشد و.... حالا اگر شاعری اینطور باشد معنیاش این نیست که او شاعر خوبی نیست- اتفاقا ممکن است از نوابغ ادب فارسی باشد. اما آیا شعرش میتواند تاثیر بزرگی آنچنان که شایسته آن نابغه است را داشته باشد؟! شاملو نه زبان و فرم را فراموش میکند و نه زبان محورِ افراطیست. نه عینیتگرای افراطیست نه سورئالیست افراطی. من کم سواد در حدی نیستم که برای دیگران تکلیف تعیین کنم (و هیچ کس دیگر هم نیست و لو استاد اعظم ادبیات باشد) اما آنچه دریافت من از تاریخ ادبیات است، شعر موفق شعر «متعادل» است. چیزی که متاسفانه من خیلی کم میبینم و خودم هم توانایی ساختن آنرا ندارم. شعری که در خاطر خواننده بماند: بعد از سرودن شعر بپرسیم، آیا کسی که این شعر را میخواند تکههایی از آن حفظش میشود؟ آیا تمایلی به خاطر سپردن یا یادداشت کردن آن دارد؟ به نظر من عدم تعادل چیزیست که خواننده را پس میزند. البته کلام مبتذل هم میتواند در دل مردم تاثیر بگذارد اما به مرور اثرش را از دست میدهد. اما کلام غیر مبتذلی که اصلا اثر نمیگذارد وضعش شاید خرابتر باشد!!! ضمنا در شعر ساختن دنیا مهم است؛ شما به اشعار اکثر شعرا که نگاه میکنید دنیایی ندارند! هر شعر ساز خودش را میزند. اما وقتی غزلیات حافظ را نگاه میکنید یک دنیای فانتزی هست که دارای «نگاشتی» به دنیای واقعیست. در این دنیا بازیگرانی وجود دارند: مفتی، زاهد،محتسب، پیر مغان، رند، مست، لولی و... و اتفاقا صحنههای سادهای از برخورد آنها وجود دارد (البته در شعرای قبل از حافظ هم هست ولی شخصیت پردازی و فرکانس اشاره به آنها انقدر زیاد نیست). خیلی اوقات ابیات حافظ مستقلند اما همه صحنههایی از یک دنیای واحد هستند که حافظ سعی در بنا کردن آن دارد. (تاکید من روی حافظ به این دلیل است که او «آزمودهترین» شاعر فارسیست.) مولانا هم دنیای خودش را دارد و در غزلیات واضحا میتوان عناصر مختلف آن را دید. بزرگ ترین نویسندگان فانتزی، صرفا رمان نویس های قهاری نیستند بلکه «دنیاسازان» ماهری هم هستند (مثل تالکین). حالا من حس میکنم در شعر غنایی، اجتماعی و... و اساسا شعر غیر داستانی این کار رایج نیست. اما شاید ایدهٔ بدی نیست که شاعر بکوشد برخی اشعارش - نه همه آنها - را به ساختن دنیایی که بازتابی از عالم اوست اختصاص دهد. میدانم شاید حرفهایم بی ربط به نظر برسد اما حقیقتا اینها چیزهاییست که مدتهاست به آنها فکر میکنم. پوزش مرا بپذیرید. | |
|
سلام و درود به شما دوست گرامی ممنون از پاسخ شما به سوالات من...استفاده کردم سپاس مجدد | |
|
سلام ودورد خدمت شما بانوی گرامی ممنون از نظر لطف شما پاینده باشید و شاد | |
|
سلام و درود خدمت شما بانوی گرامی ممنون از نظر لطف شما سپاسگزارم | |
|
سلام و درود خدمت شما دوست گرامی ممنون از لطف شما سلامت باشید و شاد | |
|
سلام و درود خدمت شما استاد بزرگوار ممنون از نظر لطف شما درست فرمایید این شعر ب ویرایش و کار بیشتری احتیاج دارد ولی کلا من دنبال رسیدن به یک زبان مخصوص خودم هستم و دوست دارم کمترین ثاتر پذیری از شاعران بزرگ داشته باشم و میدانم برای رسیدن به آن تلاش زیادی باید کرد و من در آغاز راهمم سپاس مجدد از نقد مختصر و آموزنده شما دوست گرامی | |
|
سلام و درود خدمت شما استاد بزرگوار ممنون از حضور سبز تان | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
درود بر شما جناب فریادی
روزتان نیکو