جمعه ۲۵ آبان
|
دفاتر شعر افسانه احمدی ( پونه )
آخرین اشعار ناب افسانه احمدی ( پونه )
|
او نمی خواهد تو را ای دل تو بی تابی هنوز؟
اشک چشمانت شده خشک از پیِ آبی هنوز ؟
بی تفاوت رد شد و رفت از کنارت بی دلیل ؛
در وصالش روز و شب بیصبر و بیخوابی هنوز
هر چه را که بر دهانش آمد او گفت و برفت
پس چرا مشتاق سختی های گردابی هنوز؟
بر سرت کرده خراب این خانه را از پای بست
با چه امّیدی به تعمیرِ در و قابی هنوز ؟
مطمئن هستم که او در باغی از گل میخزد
مثلِ نیلوفر در استثمار مردابی هنوز ؟
آسمان را ابرِ تیره تا ابد پوشانده است
آه دل ! چشم انتظارِ نورِ مهتابی هنوز ؟
می کند چکّه ز ابیات غزل ، خونابِ درد؛
خنده دار است اینکه در تنظیمِ اِعرابی هنوز
آنقدَر که ظلم دیدی مهربانی دیده ای ؟
سدّ برای شورشِ بی رحمِ سیلابی هنوز ؟
آب پاکی را به روی هر دو دستت ریخته !
ملتمس با سجده ها در صحن محرابی هنوز
قدر خود را بیشتر باید بدانی "پونه" جان
همچو مروارید غلتان اصل و کمیابی هنوز
افسانه_احمدی_پونه
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.