سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 20 تير 1404
    17 محرم 1447
      Friday 11 Jul 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        بزرگترین لذت زندگی انجام کاری است که دیگران می‌گویند: تو نمی‌توانی. رومن پلانسکی

        جمعه ۲۰ تير

        دنیا

        شعری از

        قدرت الله حاجی پور(قدرتا)

        از دفتر ⛲غزل⛲ نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۱۵ خرداد ۱۴۰۳ ۱۸:۲۷ شماره ثبت ۱۳۰۴۰۱
          بازدید : ۱۵۷۱   |    نظرات : ۱۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر قدرت الله حاجی پور(قدرتا)
        آخرین اشعار ناب قدرت الله حاجی پور(قدرتا)

        صدای ارسالی شاعر:
        رفتم اما رفتم از حال خوش دنیای خویش

        تا شکستم در رخ آیینه ی فردای خویش 

        رفتم از  دنیای دون تکرار من شد ، واژگون

        بغض های خفته ی حمله ور تنهای خویش
         

        یک بدل از اصل خویشم نیست شد تا هستیم
         

        جمع شادی انعکاس  صفر و یک منهای خویش 
         

        رفتم اما رفته ام در قعر این دنیای دون
         

        رفته ام سرگشته وار ازخستگی پای خویش
         

        هرچه من کوشیده ام شد زهر و خود  نوشیده ام
         

        مینشاند روزگارم تا مرا در جای خویش
         

        نور را کردم تصور روشنایی میرسد 
         

        غرق شد ماهی در آب زنده ی دریای خویش 
         

        نامیدی آمد و جای امیدم را گرفت
         

        خورده ام هر روز و شب وقتی شکست از رای خویش
         

        در پی یک روزنه یک شمع و یک راه عبور
         

        ای که شادی چون نباشد در ره پیمای خویش 
         

        تا محبت نیست در این سرنوشت خورده خط
         

        نیست قسمت قسمت آسایش آرای خویش
         

        بر زمین خوردم ولی تا اینکه بر میخواستم
         

        بارها افتاده ام دیگر ندارم نای خویش
         

        مرگ من آرامش یک امتحان سخت بود
         

        راه حل بی جواب  پاسخ امای خویش
         
         
         
         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        جمعه ۱۸ خرداد ۱۴۰۳ ۱۲:۱۵
        پر احساس و زیباست خندانک
        قدرت الله حاجی پور(قدرتا)
        قدرت الله حاجی پور(قدرتا)
        شنبه ۱۹ خرداد ۱۴۰۳ ۱۰:۲۲
        سلام استاد استکی یزرگوار
        ممنون لطف دارید
        خندانک
        ارسال پاسخ
        علیرضا حاجی پوری باسمنج راوی عشق
        پنجشنبه ۱۷ خرداد ۱۴۰۳ ۲۲:۳۷
        درود بر شما جناب حاجی پور گرامی بهتره بگم پسر عمو خندانک خندانک
        غزل زیبایی سرودید واقعا لذت بردم آفرین ها 🌺🌺💐
        یکی از بهترین آثار شما است 🌺
        قدرت الله حاجی پور(قدرتا)
        قدرت الله حاجی پور(قدرتا)
        شنبه ۱۹ خرداد ۱۴۰۳ ۱۰:۲۴
        با سپاس از آقای حاجی پوری عزیز و گرامی

        تشگر از حضور سبزتان

        اختیار داری داداش خندانک
        ارسال پاسخ
        علیرضا حاجی پوری باسمنج راوی عشق
        پنجشنبه ۱۷ خرداد ۱۴۰۳ ۲۲:۳۸
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        قدرت الله حاجی پور(قدرتا)
        قدرت الله حاجی پور(قدرتا)
        شنبه ۱۹ خرداد ۱۴۰۳ ۱۰:۲۵
        خندانک خندانک خندانک خندانک :2
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        مریم کاسیانی
        جمعه ۱۸ خرداد ۱۴۰۳ ۲۰:۲۳
        درود و عرض ادب
        مداحی بود!
        قدرت الله حاجی پور(قدرتا)
        شنبه ۱۹ خرداد ۱۴۰۳ ۱۰:۲۸
        درود هنرمند گرامی خانم کاسیانی
        مراحی نبود ..
        غزل غمگین بود به زبان حال
        وقتی نداشتم سریع اجرا کردم
        ببخشید عجله شد خندانک
        ساناز قورخانه
        شنبه ۱۹ خرداد ۱۴۰۳ ۱۷:۴۵
        درود بر شما جناب
        زیبا سرودید🌺
        قدرت الله حاجی پور(قدرتا)
        دوشنبه ۲۱ خرداد ۱۴۰۳ ۰۰:۲۸
        با سپاس و عرض ادب و احترام هنرمند فرهیخته و گرامی
        میهمان نگاه مهربانتان بودم
        پاینده و پیروز باشید خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        آذر دخت

        د یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور ااا کلبه ی احزان شود روزی گلستان غم مخور
        شاهزاده خانوم

        تمام صحنه ی بی اتفاق من و شما ااا به باد و پیرهنی زرد بستگی دارد
        سید مرتضی سیدی

        تا کی چو شمع گریم ای گل درین شب تار ااا چون صبح نوشخندی تا جان دهم به بویت ااا ای گل در آرزویت جان و جوانی ام رفت ااا ترسم بمیرم و باز باشم در آرزویت ااا از پافتادگان را دستی بگیر آخر ااا تا کی به سر بگردم در راه جست و جویت
        میکائیل نجفی(سراب )

        رسد ایام اندوه به پایان خویش به میمنت قدوم حضرت دوست اا قلبت صحیح نگهدار که جای درنگ نیست اا بداهه ت
        سید مرتضی سیدی

        در همه دیر مغان نیست چو من شیدایی ااا خرقه جایی گرو باده و دفتر جایی ااا دل که آیینه ی شاهی ست غباری دارد ااا از خدا می طلبم صحبت روشنرایی ااا کرده ام توبه به دست صنم باده فروش ااا که دگر می نخورم بی رخ بزم آرایی ااا نرگس ار لاف زند از شیوه ی چشم تو مرنج ااا نروند اهل نظر از پی نابینایی ااا جوی ها بسته ام از دیده به دامان که مگر ااا در کنارم بنشانند سهی بالایی ااا کشتی باده بیاور که مرا بی رخ دوست ااا گشت هر گوشه ی چشم از غم دل دریایی اااا اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1