سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        آتشکده روی زمین

        شعری از

        حسن لطفی

        از دفتر عشق پاییز نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۲۱:۰۰ شماره ثبت ۱۲۹۸۸۵
          بازدید : ۸۰   |    نظرات : ۱۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر حسن لطفی

        من خسته و آزرده ترینم توچه دانی؟2
        هرروز اگر درد ببینم تو چه دانی ؟
        دردامنه ی  آتش من دود بسی هست
        آتش کده ی  روی زمینم تو چه دانی؟
        ناید بدو چشم تو من آن چیز که بینم
        بهر چه شکاری به کمینم تو چه دانی؟
        آن درد که گویند همان درد من هستم
        چون دردم و چو درد ترینم تو چه دانی؟
        هرکس نشناسد غم و اندوه درون را
        من خنده  به لب سخت غمینم تو چه دانی؟
        بس سوخته ام سوز مرا هست فراوان
        دارم همه جا شعله ، همینم تو چه دانی؟
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        سه شنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۱۸:۳۷
        خندانک
        دردامنه ی آتش من دود بسی هست
        آتش کده ی روی زمینم تو چه دانی؟
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        درودبرشما جناب لطفی عزیز خندانک
        بسیارزیباودلنشین بود
        آفرین برشما خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        حسن لطفی
        حسن لطفی
        سه شنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۲۰:۲۰
        درودی پر از درود خندانک
        بانو خندانک ممنونم خندانک
        روشن کردی سپاس
        محبت داری و زیبا دیدنت زیباست
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        سه شنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۲۱:۲۶
        درود بزرگوار
        بسیار زیبا و دلنشین بود خندانک
        محمد اکرمی (خسرو)
        سه شنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۱۴:۱۰
        درود جناب لطفی
        غزل خوش اهنگ و زیبایی سرودید
        نکته جالب اینکه در این بیت گفتید
        خندانک هرکس نشناسد غم و اندوه درون را
        من خنده به لب سخت غمینم تو چه دانی؟ خندانک
        و از طرفی هم وزن شادی رو انتخاب کردید برای شعری که درونمایه غمگینی داره
        جالب بود
        پیروز دلشاد باشید
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        حسن لطفی
        حسن لطفی
        سه شنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۱۶:۰۸
        لطف داری جناب اکرمی
        ممنونم. بلی این وزن زیاد با حزن هماهنگ نیست
        اما غزل جنبه عاشقانه ای را می رساند تقریبا
        که عاشق با معشوقه در حال سخن است
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        سه شنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۱۸:۳۷
        خندانک
        خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        حسن لطفی
        حسن لطفی
        دوشنبه ۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۱۵:۰۳
        خندانک خندانک خندانک
        مریم عادلی
        پنجشنبه ۱۰ خرداد ۱۴۰۳ ۰۹:۳۰
        خیلی خیلی زیبا سروده این
        قلمتون نویسا
        🌷🌺🌷🌺🌷🌺
        حسن لطفی
        حسن لطفی
        پنجشنبه ۱۰ خرداد ۱۴۰۳ ۱۴:۵۸
        زیبا دیدنت
        زیبا ترین حضوری بود خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        7