سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 20 تير 1404
    17 محرم 1447
      Friday 11 Jul 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        اگر می خواهی خوشحال باشی، پس باش.لئو تولستوی

        جمعه ۲۰ تير

        محتاج پالایش

        شعری از

        عنایت اله کرمی

        از دفتر پینوپروک (دفترسوم) نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۲۷ فروردين ۱۴۰۳ ۰۰:۰۵ شماره ثبت ۱۲۹۱۸۳
          بازدید : ۱۸۵   |    نظرات : ۷

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        بوستانی، نامراد از تابشم            
        بوته ای، در انتظارِ بارشم
        مثلِ قلبی، بی پناه و مبتلا            
        بهترین آماجِ تیرِ خواهشم
        داستانی ساده و پر ماجرا            
        آشنا، اما سراسر پرسشم
        مهره ای در بندِ شطرنج بقا          
        همزمان در انقیاد و چالشم
        گه مهاجم، گاه در حال دفاع           
        گاه در قیدِ سکون و پایشم
        بهر پیروزی درین آوردگاه            
        ناگزیر از نقشه و آرایشم
        در پی هر باختن، فرسوده تر          
        ناتوان از طاقتِ فرسایشم
        فیلِ دل، پیوسته کیشم میکند           
        فکرِ اسب و قلعۀ  آرامشم
        خاطری را طالبم، آیینه گون            
        تا نگردم، غافل از آلایشم
        تا بفهمم، هر پگاهی در نگاه          
        لاجرم، محتاج یک پالایشم
         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        شاهزاده خانوم
        سه شنبه ۲۸ فروردين ۱۴۰۳ ۱۴:۴۶
        بهترین بود خندانک خندانک
        درود بر شما بزرگوار خندانک
        سلامت و ثروتمند باشید خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        سه شنبه ۲۸ فروردين ۱۴۰۳ ۲۲:۴۰
        درود استاد عزیز
        بسیار زیبا و دلنشین بود خندانک
        جواد مهدی پور
        سه شنبه ۲۸ فروردين ۱۴۰۳ ۰۹:۰۳
        درود بر شما جناب کرمی گرامی

        زیبا سرودید

        داستانی ساده و پر ماجرا
        آشنا، اما سراسر پرسشم

        خندانک خندانک

        خندانک خندانک
        طوبی آهنگران
        سه شنبه ۲۸ فروردين ۱۴۰۳ ۰۹:۱۵
        سلام و ادب احترام جناب کرمی

        دست مریزا بر شما بزرگوار بسیار عالی سروده اید
        محمد باقر انصاری دزفولی
        سه شنبه ۲۸ فروردين ۱۴۰۳ ۱۰:۴۰
        درود بر اندیشه ناب شما
        هنرمندوشاعر ارجمند
        همواره تابان
        جوشان وخروشان باشید
        خندانک خندانک خندانک
        عظیمه ایرانپور
        سه شنبه ۲۸ فروردين ۱۴۰۳ ۱۱:۴۰
        درود بر شما
        خیلی زیباست
        قلمتان سبز خندانک
        محمد اکرمی (خسرو)
        سه شنبه ۲۸ فروردين ۱۴۰۳ ۱۴:۱۴
        درود جناب کرمی
        بسیار زیبا و دلنشین و پرشور سرودید
        دستمریزاد
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        سید مرتضی سیدی

        تا کی چو شمع گریم ای گل درین شب تار ااا چون صبح نوشخندی تا جان دهم به بویت ااا ای گل در آرزویت جان و جوانی ام رفت ااا ترسم بمیرم و باز باشم در آرزویت ااا از پافتادگان را دستی بگیر آخر ااا تا کی به سر بگردم در راه جست و جویت
        میکائیل نجفی(سراب )

        رسد ایام اندوه به پایان خویش به میمنت قدوم حضرت دوست اا قلبت صحیح نگهدار که جای درنگ نیست اا بداهه ت
        سید مرتضی سیدی

        در همه دیر مغان نیست چو من شیدایی ااا خرقه جایی گرو باده و دفتر جایی ااا دل که آیینه ی شاهی ست غباری دارد ااا از خدا می طلبم صحبت روشنرایی ااا کرده ام توبه به دست صنم باده فروش ااا که دگر می نخورم بی رخ بزم آرایی ااا نرگس ار لاف زند از شیوه ی چشم تو مرنج ااا نروند اهل نظر از پی نابینایی ااا جوی ها بسته ام از دیده به دامان که مگر ااا در کنارم بنشانند سهی بالایی ااا کشتی باده بیاور که مرا بی رخ دوست ااا گشت هر گوشه ی چشم از غم دل دریایی اااا اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر
        شاهزاده خانوم

        و از خواب ها پرید از گریه ی شدید ااا اما کسی نبود اما کسی ندید
        سید مرتضی سیدی

        الهی به مستان میخانه ات ااا به عقل آفرینان دیوانه ات ااا به دردی کش لجه ی کبریا ااا که آمد به شانش فرود انما ااا به دری که عرش است او را صدف ااا به ساقی کوثر به شاه نجف ااا به میخانه وحدتم راه ده ااا دل زنده و جان آگاه ده ااا که از کثرت خلق تنگ آمدم ااا به هر جا شدم سر به سنگ آمدم ااا بیا ساقیا می بگردش در آر ااا که دلگیرم از گردش روزگار ااا میی ده که چون ریزیش در سبو ااا برآرد سبو از دل آواز هو

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1