دوشنبه ۳ دی
|
دفاتر شعر حمیدرضا عاشوری (حامی)
آخرین اشعار ناب حمیدرضا عاشوری (حامی)
|
یه سیرک تازه بر پا شد
همون داستان تکراری
دوباره مردنُ خفت
دوباره ترسُ بیداری
یه فتوا انتخاب از قبل
که با دستور ابلیسِه
همون کفتارِ پیری که
داره دستاشُ میلیسه
دروغُ بغضُ دلشوره
نظر سنجی تو خالی
دوباره مرگُ سرگیجه
دوباره خونُ غم جاری
به حکم مجمع قصاب
برادرهای دیروزی
دوباره جوخه اعدام
شکنجه های هر روزی
صداها تو گلو مرده
همش تردیدُ لب دوزی
دوباره جیبمون خالی
عذابُ دردو خودسوزی
سر هر کوچهُ برزن
گدایی سردو دل مرده
زنای خود فروش شهر
که رویاشونُ باد برده
کجای قصه خوش باشم
که هر ثانیه تاریکِ
ببین که راه آزادی
چه ناهموارُ باریک
نمیخوام دیگه این دفعه
یه مهره توی بازی شم
نیخوام دیگه ابزاری
واسه این صحنه سازی شم
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.