چهارشنبه ۱۶ آبان
|
دفاتر شعر کوروش فلاح نژاد (رِند)
آخرین اشعار ناب کوروش فلاح نژاد (رِند)
|
ببین چگونه به صلابت تهی جهان میخندم
در این تندر خشمآلود گشادهآغوش
برهنه و رقصان به توفان میخندم
تا خاموشی را به آغوش گیتی بکشم
به فریادهای مانده در جان میخندم
به شرارت پیوستار این درد گنگ
به همچهرهگیام با مرگ
سوگندخوران میخندم
به طلایهداران تاریخ بگو
زمانی همنورد زمین بودم
نپرس چه شد مرا
که به زمین و زمان میخندم
در کشاکش مغلطههای رنگبهرنگ
فلسفه ما ماندن بود
اینک چنان جا ماندم
که رندانه به راستی و گمان میخندم
به سادهلوحان پستجان
به مغزهای گرسنه
به انسانچههای بالانگر
با تمام توان میخندم
الگوهای تازه و کهن را کاویدم
همه هیچ مطلق بودند
در فراآگاهیِ آسودهپندارم
به تمام جهان میخندم
سیاهچالی که نور میبلعید
آن سو چون تپاختر میدرخشید
اینجانب شاعر مرگهای هر روزه
به ساختار هذلولی کیهان میخندم
رازی از پرده بر افتاد که گفتنی نیست
لالوی درآمیختنها
به رازهای آشکار و نهان میخندم
جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه*
که انسان طفیلی جهان است
به او
به بتان
به خدایان میخندم
پیشکشتان باد به هر چه دل بستید
فرای دلبستگیهایتان
به خلوتگه دلدادگان میخندم
در محفل ما خاموشی برگزین
گنداب انسان را هم نزن
آلت با شعر تفت نده
که به هر چه شعر و داستان میخندم
به واپسین دم که رسیدی مرا به یاد آور
که سوگوارهی خویشتنام
میانِ میانهای لامکان
از همینک به پایان میخندم
.
کوروش_فلاح_نژاد
*حافظ
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.