"اولین لحظه ی دیدار تو را یادم هست"
حالت چشم تو ، رفتار تو را یادم هست
در دلت آتش و چشمان تو پایین از شرم
آن تپش های به تکرار تو را یادم هست
وقت بوسیدنت از حال دلت ترسیدم
صورت و گونهٔ تبدار تو را یادم هست
خیره در چشم تو بودم نگشودم لب را
لحن و آرامشِ گفتار تو را یادم هست
سعی کردی نکنی فاش که عاشق هستی
از پریشان شدن ، اقرار تو را یادم هست
دست بردم ، گُل موهای تو را بردارم
شرم آن چهره و رخسار تو را یادم هست
هر چه که فاصله از من تو گرفتی اما
در دلت نیت و افکار تو را یادم هست
روبروی تو نشستم ، تو دهن باز کنی
از سکوت تو هم اَسرار تو را یادم هست
گفتی از بوسه ی من واهمه داری دیدی
جای هر بوسه و آثار تو را یادم هست
لابلای همه ی حوصله ها ، تب کردی
حرف عشق آمد و اصرار تو را یادم هست
بعد از ابراز وفای تو به خود بالیدم
حول دلدادگی ، پرگار تو را یادم هست
هر کسی را که نظر داشت بر این دلداده
در مقابل ، غم و پیکار تو را یادم هست
هر کجا خسته از اندوه زمان بودم من
شب و روز عشق تو اظهار تو را یادم هست
یک شب از سوز و تبت سخت به خودم پیچیدم
قلب بی تاب و گرفتار تو را یادم هست
هر که پرسید نگفتم که مرا پس زده ای
پای هر قائله اخبار تو را یادم هست
بغضِ یک عمر بدونِ تو نشستن سر رفت
بی محلی به من آزار تو را یادم هست
گفتی از عشق تو سیرم ، برو از زندگی ام
بی تفاوت شدی بیزار تو را یادم هست
پشت سر ، ابر بهاری شدم و باریدم
لحظه ی رفتنت آوار تو را یادم هست
افسانه_احمدی_پونه
درود پونه خانوم عزیز