سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 5 دی 1403
  • روز ملي ايمني در برابر زلزله
25 جمادى الثانية 1446
    Wednesday 25 Dec 2024
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      چهارشنبه ۵ دی

      من قافیه را باختم

      شعری از

      بهمن بیدقی

      از دفتر شعرناب نوع شعر آزاد

      ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۲۳ اسفند ۱۴۰۲ ۰۵:۵۳ شماره ثبت ۱۲۸۴۲۳
        بازدید : ۱۰۵   |    نظرات : ۶

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر بهمن بیدقی

      من قافیه را باختم
       
      یکعمره که من سوختم و ساختم
      یکعمره که من عمرم را پرداختم
      حتی من دراین رهِ بیحد ، زاین شعرِعمر، قافیه را باختم
      تا که تو را دریابم
      اما اینهمه فاصله ی نوری ،
      بسیار زیادست بهرِ پروازم
      پروازِمن درمیانه ی دریا ،
      یهو غش کرد ! بی آنکه من ازقصد ،
      خود را به میانه های موجها دراندازم
      بی آنکه من ازقصد ،
      خود را ساقط کنم ازماندن
      بی آنکه بخواهم خود را ، ازبودن براندازم
      حالا بی قافیه ، من شعر دگر نیستم ،
      شاید یک متنی ام منثور
      اما درخودم نمی بینم ، روحی منصور
      گرچه دارهم ، کم است بهرمن
      کو حلقه ای ازطناب ،
      تا که درگردنم اندازم ؟
      بارها به خودم گفتم :
      بهرِرسیدن به او با هرچه که باشد میسازم ،
      اما چه کنم که دیگر، بی سازم
      حتی تار ندارم من
      حتی درتاریِ اینهمه صحرای لب تشنه ،
      امنیت مشکوکِ یک غار ندارم من
      حتی دگر ازبین ، رفته آوازم
      رفته ازبین ، همه آوازه م
      سنگین شده ام خیلی
      چون مخزنی از رازم
      اما با اینهمه بی شک ، بازهم میسازم ،
      چونکه میدانم ، تو دوست داری صبرم را
      کاش خودت را نزدیکترکنی به من ،
      آنوقت مثلِ اسبِ چارنعل ،
      سوی نورت ، میتازم
      آنوقت است که خود را به حالِ بوسه ،
      بر ردِ قدمهای پُرازنورت ، برسجاده ای ازخاک می اندازم
       
      بهمن بیدقی 1402/12/8
      ۰
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      فرامرز عبداله پور
      پنجشنبه ۲۴ اسفند ۱۴۰۲ ۱۶:۳۰
      درود
      زیبا ودلنشین وبا ملاحت سروده اید
      🙏⚘❤🌺
      رقص قلمتان ابدی
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      پنجشنبه ۲۴ اسفند ۱۴۰۲ ۱۶:۳۸
      با سلام و عرض ارادت آقای عبداله پور بزرگوار
      بینهایت ممنونم از لطفتون
      شاد باشید
      ارسال پاسخ
      آذر دخت
      جمعه ۲۵ اسفند ۱۴۰۲ ۰۲:۱۴
      موفق باشید
      🌸🌸🌸
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      جمعه ۲۵ اسفند ۱۴۰۲ ۰۶:۵۳
      با سلام و عرض ادب هنرمند بزرگوار
      سپاس
      مؤید باشید
      ارسال پاسخ
      جواد کاظمی نیک
      جمعه ۲۵ اسفند ۱۴۰۲ ۱۹:۵۵
      درودبرشما استاد عزیزم جناب بیدقی عزیز وگرامی وگرانقدر بسیار زیبا بود احسن برشما درودبرشما زیبابود 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
      🌺🌺🌺🌺🌺
      🪻🪻🪻🪻
      🌼🌼🌼
      🥀🥀
      💮🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
      🌺🌺🌺🌺🌺
      🪻🪻🪻🪻
      🌼🌼🌼
      🥀🥀
      💮
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      جمعه ۲۵ اسفند ۱۴۰۲ ۲۱:۰۲
      با سلام و عرض ارادت آقای کاظمی نیک بزرگوار
      بینهایت ممنونم از لطفتون
      شاد باشید
      ارسال پاسخ
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      1