مناظره ی سکوت وجنجال
در یه منظره ی زنده ، سکوت به جنجال گفت :
دیگه صداتو بِبُر که ، حوصلَتو ندارم
سکوت ، چه جنجالی بپا کرده بود
جنجال سکوت کرده بود
سکوت گفت : من دیگه هیچ حوصلَتو،
جز فاصِلَتو ندارم
حتی تحملِ به قولِ خودت ،
نگاهِ پُرباصِرَتو ندارم
حتی تحملِ روزی رسیدن ،
به اهدافِ به قولِ خودت ،
نزدیک به واصِلَتو ندارم
گرچه حتی تحملِ نگاه به ،
اهدافِ حاصِلَتو ندارم
نتیجه جنجال چیزی بجز،
یه مُشت ، تیترهای جنجالی نیست
فکرش کجا بود جنجال ؟
یه مُشت فقط ناهنجار !
دیگه صداتو بِبُر که حوصلَتو ندارم
جنجال به سکوت گفت :
فکرمیکنی صبر بر اینهمه ،
نگاهِ چون بُزِعاقل اندرسَفیهِت ، برای من سخت نیست ؟
حتی حوصله ی خواندنِ آن نامه ی ، واصلَتو ندارم
حتی من حوصله ی درگیریِ جزایی ،
پس ازلگد زدن و ناکارکردنِ آن لگنِ خاصِرَتو ندارم
حتی تحملِ نگاههای جاسوس مأبانه و، پُرمحاصرَتو ندارم
حتی تحملِ یکریز، محاسِبَتو ندارم
لگدپرانی و گیس گیس کِشی ، شروع شد بین آندو
مدیرشبکه به دوربین کات داد
داورهم بارنگِ قرمز، به هردوشون کارت داد
روحیه های گندشون ،
مجلسِ آتی را هم برباد داد
تازه به فکرشون افتاد ، اون قدیما که اینگونه نبودند
راستی کی بود به آنها ، روحیه ای قاط داد ؟
بهمن بیدقی 1402/12/2
پانزدهم شعبان سال روز میلاد خجسته قطب عالم امکان،
حضرت ولی عصر حجت بن الحسن علیه السلام بر همه شعیان جهان مبارک باد