سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 18 خرداد 1403
    1 ذو الحجة 1445
    • سالروز ازدواج حضرت علي عليه السلام و حضرت فاطمه سلام الله عليها، 2 هـ ق
    Friday 7 Jun 2024
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خظ قرمز ماست. اری اینجاسایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      جمعه ۱۸ خرداد

      مثل رویایی پرید

      شعری از

      افسانه احمدی ( پونه )

      از دفتر آرامش درون نوع شعر غزل

      ارسال شده در تاریخ شنبه ۲۸ بهمن ۱۴۰۲ ۰۶:۵۹ شماره ثبت ۱۲۷۸۱۷
        بازدید : ۱۵۴   |    نظرات : ۸

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر افسانه احمدی ( پونه )

      باز آمد صحبت از عشقی فروزان کرد و رفت
      او که روزی بیخبر دل را به زندان کرد و رفت
      زخم دل را تازه تر کرد و ، نمک پاشیدش او ؛
      بی صدا رفت و خودش را جای مهمان کرد و رفت
      در سرم ایّام و شورِ ، نوجـوانی تازه کرد !
      چهرهٔ غمگین من را شاد و خندان کرد و رفت
      چند روزی ماند و با شیرین زبانی های خود !
      بر دلم امّید و بعدش قطع پیمان کرد و رفت
      آشنایم کرد با ، دنیایی از دلدادگی ؛
      چشم هایم را دوباره خیس و گریان کرد و رفت
      سر به روی شانه اش بنشاند و یک شب ناگهان ؛
      شانه را خالی و مویم را پریشان کرد و رفت
      با سیاهی های شب من را رها کرد وگذشت
      خانهٔ سرد مرا ، تاریک و ویران کرد و رفت
      نبضِ ناکوکِ دلم را دید و ، خندید و بُرید
      قلب بیمار مرا بی مِهر و ضربان کرد و رفت
      ظاهرا آرام بودم ،  او که آمد حال من ؛
      را دگرگون و ، سرم را بر گریبان کرد و رفت
      مدتی ، سرگرمِ تنهاییِ خود بودم  ، چرا ؟!
      این دلِ بیچاره را درگیرِ هجران کرد و رفت
      شهرزاد قصه گویش بودم از ، شب تا سحر
      قصّهٔ تلخ مرا در گوشِ دوران کرد و رفت
      مثل خوابی آمد و  ، مانند رویایی پرید !
      بی مرّوت ظالمانه قصد این جان کرد و رفت
      هر کجا چشم مرا ، دنبال پای خود کشاند !
      شعلهٔ شمع وجودم رو به پایان کرد و رفت
       
      افسانه_احمدی_پونه
      ۴
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      شاهزاده خانوم
      يکشنبه ۲۹ بهمن ۱۴۰۲ ۰۸:۲۳
      درود پونه خانوم عزیز خندانک
      عباسعلی استکی(چشمه)
      يکشنبه ۲۹ بهمن ۱۴۰۲ ۲۱:۲۰
      بسیار زیبا و جالب بود
      جسارتا ردیف معرف نیست؟
      و تعلق به قلمی خاص در گذشته ندارد؟ خندانک خندانک
      سارا (س.سکوت)
      يکشنبه ۲۹ بهمن ۱۴۰۲ ۱۷:۲۱
      درودتان بانو پونه جان خندانک
      بسیار زیبا بود
      نقش قلمتان جاری به مهر وعشق خندانک خندانک
      محمد غفاری پور(یار)
      يکشنبه ۲۹ بهمن ۱۴۰۲ ۲۲:۰۰
      درود بر شما
      عاشقانه‌ای زیبا و نغز سرودید
      رقص قلمتان ماندگار خندانک خندانک خندانک
      علیرضا حاجی پوری باسمنج راوی عشق
      دوشنبه ۳۰ بهمن ۱۴۰۲ ۰۱:۵۳
      درود بر شما بانو احمدی بزرگوار 🌺💐🌺
      زیبا سرودید 💐💐🌺
      طوبی آهنگران
      دوشنبه ۳۰ بهمن ۱۴۰۲ ۱۸:۰۶
      🦋❤️🦋❤️🦋❤️🦋❤️🦋❤️
      🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿
      محمد باقر انصاری دزفولی
      سه شنبه ۱ اسفند ۱۴۰۲ ۱۶:۴۳
      لذت می برم از خواندنش
      پاینده و برقرار باشی
      شاعر گرامی
      درود برشما
      خندانک خندانک خندانک
      مجید بهلول (میثم)
      چهارشنبه ۲ اسفند ۱۴۰۲ ۱۸:۳۸
      درود‌بر‌شما‌شاعر‌‌بی‌الایش
      شعرتان‌زیبابود
      موفق‌باشید خندانک
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      المیرا قربانی

      هوای تبریز عالیه اا خدایا به آنچه دادی تشکر اا به آنچه ندادی تفکر اا به آنچه گرفتی تذکر اا که داده ات نعمت و نداده ات حکمت است
      طاهره حسین زاده (کوهواره)

      الهی خرم و دلشاد باشید ااا شما در زمره ی اوتاد باشید ااا چشم البته شبهای خنک تبریز به عالمی می ارزد حتما تشریف بیارید همگی نابیان ارجمند و عزیز قدم بر دیده
      المیرا قربانی

      درود اا عزیزم انشالله روحشان شاد اا ما هم تا صبح همان روز پیگیر بودیم اا و خیلی هم متأثر شدیم اا شهر تبریز رو خیلی دوست دارم باید یک بار آقای خوشرو رو بیارم تبریز رو ببینه اا خیلی گریه نکنید اا روزگار همین وزندگی جاودانه ما دنیای ابدی است اا آرام باشید و مرتب ذکر بگویید اا التماس دعا
      طاهره حسین زاده (کوهواره)

      دلخوشی و عشق و امید همیشه همراه باد ااا لبخند و یاریِ خدا ستاره و ماهِ تو باد ااا نه استادبانوجان امروز پنجشنبه ست همش گریه کردیم یه حس غربتی داشت شهر تبریز هم به دلیل مرگ شهدای بالگرد هم اینکه خیلی وقته تبریز نبودم ااا بداهه د
      المیرا قربانی

      تنهای تنها اا عرض ادب و احترام خدمت شما استاد عزیز اا خوش میگذره اا امیدوارم حال دلتان همیشه شاد و سلامت باشید

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      0