چهارشنبه ۵ دی
تنگِ غروب شعری از بهمن بیدقی
از دفتر شعرناب نوع شعر آزاد
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۲ ۰۶:۴۸ شماره ثبت ۱۲۷۷۰۹
بازدید : ۱۰۹ | نظرات : ۰
|
آخرین اشعار ناب بهمن بیدقی
|
تنگِ غروب
من درکنارِ این ساحلِ رؤیاییِ دریا ،
بازهم بچه میشوم
من بهانه گیرِخورشیدم ومیروم آخر با او،
دراین تنگِ غروب
نارنجی سرخی اش را ،
چقدر دوست دارم
چقدر زیباست آهنگِ غروب
در یه خلسه ای قشنگ ،
فرومیروم و،
با بنگِ غروب ،
میشوم مَنگِ غروب
میزنم یکریز به دل ،
سنگِ غروب
التماسش میکنم تا مرا با خویش ببَرَد
یه نوای دلنشینی ست ،
به آهنگِ غمینی که هست ،
درچنگِ با حال وهوای بسی ، دلتنگِ غروب
همه انگشتانِ خورشید ،
مینوازد چنگ را
منهم آماده ام بهرِ رفتن با او
گوش به زنگِ غروب
محو میشوم به نقاشیِ ارژنگِ غروب
اما رسم است که غروب باز دوباره ،
سرزند با یه طلوع
ومن سرگشته ی صبحم ،
به آونگِ غروب
بهمن بیدقی 1402/10/25
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.