روایت
چنین آمداز مردِ نیکو مرام
که در پخته بینی ثمر نی به خام
غَرض را سخن وصفِ دورانِ درد
کزآن شد تعب بر بزرگانِ مرد
چو آمد هجوم از تجاوزگران
به غُرّش یلان از کران تا کران
قشون از دلیرانِ ایران زمین
مهیّا به راهی غرور آفرین
خروشان چنانی پلنگان و شیر
شرافت بجویندو نامی دلیر
یکی مردِ دانا به همت بلند
به دانش توانا چو کوهی سهند
به تدبیر و اندیشه ای در شگفت
به آبی روان راهِ دشمن گرفت
شجاعت چنانی که شیران بوَد
به همت بلندای ایران بود
تجمّعِ نیرو به دور از جفا
به گفتار نیکو ثنا بر خدا
چنان یورشی بی خلل برده شد
که داد و امان از ملل زاده شد
چو جنگاوران کار کردی تمام
ثناها بماندو بلاهای نام
عزیزانِ نیکی از این سرزمین
سمایی شدند از یسار و یمین
ولی گاه ، بعضی گرانی مقام
تمایل به قدرت و ثروت مدام
نه آواز بلبل شنیدن به دار
نه همّت که مردم به عیشی قرار
معیشت به گاهی برآورده خون
عصایی بگیرد نگردد زبون
حکایت به کثرت چه سودی کزآن
شنیدن نیاید به گوشی گران
به طعمی که لقمه به خود جای داد
دگر از حقیقت چه بودی چه باد
سراینده: محمد گلی ایوری
پ ن:
یکی مردِ دانا به همت بلند ...
نام و کار مهم آن مرد بزرگ، در تاریخ و لوح هستی ثبت و ضبط خواهد ماند.
قلمتان نویسا👏🌺🌺