پنجشنبه ۱ آذر
برگ خزانی شعری از مهدی رنجبر(عابر)
از دفتر روزهای خزان نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱ بهمن ۱۴۰۲ ۱۶:۰۳ شماره ثبت ۱۲۷۱۲۶
بازدید : ۲۲۸ | نظرات : ۱۹
|
دفاتر شعر مهدی رنجبر(عابر)
آخرین اشعار ناب مهدی رنجبر(عابر)
|
بده تا سَر کشم ساقی شرابِ ارغوانی را
که از خاطر بُرون سازم غم و دردِ نهانی را
پِی ِ عشقِ دلفروزی تمام عمرِ خود گشتم
نشد پیدا و گم کردم ز کاویدن جوانی را
نبوده در بَرَم یاری به زیرِ نَم نمِ باران
هدر کردم به ناکامی بهارِ زندگانی را
صبا دیگر نرویانَد به جانم برگِ شادابی
بهاران زنده چون سازد مَن ِبرگِ خزانی را
برایم مُکنَت دنیا ندارد یک پشیز ارزش
رها کردم به اهل آن من این دنیای فانی را
برای دیدن رویت خدایا سخت مشتاقم
به گوش من نگو دیگر حدیث «لن ترانی» را
به شام تیره و تارم نتابد نوری از شادی
اگر باشد بِدان مانَد شهاب آسمانی را
نسازد شوقی و شوری دگر حال مرا خوشتر
من افسرده ی دلخون منِ از غم روانی را
جهانِ آتش و آهن نه جای عاشقی باشد
نبینی عابر از عالم تو دیگر مهربانی را
|
نقدها و نظرات
|
سلام جناب انصاری ممنون از محبت جنابعالی | |
|
سلام استاد انصاری ارادتمندم | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.