سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 25 آبان 1403
    14 جمادى الأولى 1446
      Friday 15 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲۵ آبان

        تباهی

        شعری از

        علیرضا امیرخیزی

        از دفتر دلنوشته های خاموش نوع شعر دلنوشته

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۴ خرداد ۱۳۹۲ ۱۷:۰۸ شماره ثبت ۱۲۶۹۳
          بازدید : ۸۶۹   |    نظرات : ۹

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه



        لحظه چیست ؟؟
        جزاز تپش قلبم !؟
        و ثانیه ؟؟
        جز نَفَسی....
        که در بازپس دادنش به شَماطّه ی آهی
        مصلوب میشوم !؟
        من....
        ساعت هایم آکنده ازهزار حسرت است !
        و روز هایم .....
        همه .....
        آوای دریغ تیک و تاکی ....
        که واااای....
        بر زندگی میخواند !
        واااای ...
        بر تمامیت یک عمر !
        عمری خموش و بی هر نیازِ فغانِ !
        عمری سِتَروَن و بی اعتنا !
        عمری چنین لجوج ....
        چنین هلاک !
        عمری درون جسمم ، که خسته است ...
        از مرگ روحِ در لجن زندگی نشسته ام !
        و اینک ای عشق من ...
        بیا و به آینه ام بنگر و ببین ...
        چگونه همه ی شبم را در آغوش کشیده یک زوال !
        چگونه عقربه های ساعتم شده ...
        اسیر و دستبند یک توهم نابجا !
        بیا و باز کن شعری براین هذیان !
        بر این افسوس !
        بیا !
        بیا تا واژه ات بر کِشد مرا...
        از اعماقِ یک تباهیِ مُتَجَسِّد از خیال * !
        از یک حقارت نهان در میان افتخار !
        یک ملامت از درون !
        از یک نگاه بی انتها بر یک ظُلام بی نفوذ !
        بیا .....
         
         
        1390/11/6
         
        *****
         
        * بزرگمرد فراموشی ناپذیر شعر، احمد شاملو نگرش مسئولانه و زیبایی داشت :
                          انسان زاده شدن تَجَسُّد یک وظیفه بود !
               ***
          متجسد به معنی جسمیت یافته . جسيم و تناور و استوار
         
         
         
        ۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        4