سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 8 آذر 1403
    27 جمادى الأولى 1446
      Thursday 28 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        پنجشنبه ۸ آذر

        بید مجنون

        شعری از

        عادل دانشی

        از دفتر حرّا نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۳ دی ۱۴۰۲ ۲۰:۵۱ شماره ثبت ۱۲۶۴۳۸
          بازدید : ۲۶۴   |    نظرات : ۳۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر عادل دانشی

        خاک آوار   اگر   بر   سرمان   می ریزد
         سقف پوسیده ی  هر  ساختمان   می ریزد  
        بید  مجنون گله  از   هیزی ِ  پاییز  نکن
        برگ پیری ست که با  باد  خزان  می ریزد  
        آسمان  نقشه ی  ویرانیِ  خورشید کشید  
         ماه ما بر لب مرداب  زبان می ریزد   
         زنگ بیداری تاریخ پر از فریاد است
         اشک ایران من از قاب زمان می ریزد
         قاضی شرع  به قانون ِ کهن اندیشان
         در ترازوی یقین سنگ گمان می ریزد  
        آه ! یلدا شب گیسوی تو را پایان نیست ؟
        سایه ات خواب به چشمان  جهان  می ریزد
        فرض کن خانه ی ما کعبه شود طوفان چه؟
        خون هر پنجره را چرخ زنان  می ریزد
        ای خدا حکمت  شاعر شدن باران چیست
        از جنون غزلش  سیل  روان می ریزد
        تا  هنرها   تب پرواز پرستو دارند
        در دل یخ زده شوق ضربان می ریزد   
        فصل تاریکی و خوش رقصی  غم می گذرد
        زندگی نور به تقدیر جوان می ریزد 
         
        عادل دانشی دی 1402
         
         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        شاهزاده خانوم
        سه شنبه ۵ دی ۱۴۰۲ ۱۵:۱۱
        شعر اعتراضی زیبایی ست.. خندانک خندانک
        درود غزلسرای توانا.. خندانک
        برقرار باشید.. خندانک
        عادل دانشی
        عادل دانشی
        سه شنبه ۵ دی ۱۴۰۲ ۲۰:۲۲
        درود شاهزاده خانم
        بسیار محبت کردید خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        سه شنبه ۵ دی ۱۴۰۲ ۱۹:۱۰
        غزلی ناب و زیباست
        دستمریزاد خندانک
        عادل دانشی
        عادل دانشی
        سه شنبه ۵ دی ۱۴۰۲ ۲۰:۲۲
        درود جناب استکی عزیز
        یک دنیا ممنون خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد رضا خوشرو (مریخ)
        سه شنبه ۵ دی ۱۴۰۲ ۲۳:۵۸
        شعر خیلی خوبی بود

        برقرار باشید .

        خندانک
        عادل دانشی
        عادل دانشی
        جمعه ۸ دی ۱۴۰۲ ۱۰:۵۵
        درود جناب خوشرو
        پاینده باشید خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        فرشید به گزین
        سه شنبه ۵ دی ۱۴۰۲ ۰۸:۳۹
        چقدر زیبا سرودین

        قاضی شرع به قانون کهن اندیشان
        در ترازوی یقین سنگ گمان می‌ریزد

        زنده باشید خندانک
        عادل دانشی
        عادل دانشی
        سه شنبه ۵ دی ۱۴۰۲ ۲۰:۲۳
        درود جناب به گزین
        پاینده باشی بزرگوار خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        سه شنبه ۵ دی ۱۴۰۲ ۰۹:۱۸
        درود برشما

        🍁🍀🍁🍀🍁🍀🍁
        عادل دانشی
        عادل دانشی
        سه شنبه ۵ دی ۱۴۰۲ ۲۰:۲۳
        درود ها جناب انصاری خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد باقر انصاری دزفولی
        سه شنبه ۵ دی ۱۴۰۲ ۰۹:۴۰
        لذت بردم
        دستمریزا
        موفق وپیروز باشید
        درود برشما
        خندانک خندانک
        عادل دانشی
        عادل دانشی
        سه شنبه ۵ دی ۱۴۰۲ ۲۰:۲۸
        درود جناب انصاری ارجمند
        سپاس از حضور گرم و همیشگی تان خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        جواد کاظمی نیک
        سه شنبه ۵ دی ۱۴۰۲ ۱۱:۴۷
        درودبرشما زیبابود 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
        🌺🌺🌺🌺🌺
        🪻🪻🪻🪻
        🌼🌼🌼
        🥀🥀
        💮💙💙💙💙💙💙
        🩵🩵🩵🩵🩵
        🩵💙💙💙
        💙💙💙
        🩵🩵
        💙
        عادل دانشی
        عادل دانشی
        سه شنبه ۵ دی ۱۴۰۲ ۲۰:۲۸
        درود جناب کاظمی گرامی
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        یاسر کریمی
        سه شنبه ۵ دی ۱۴۰۲ ۱۵:۴۰
        درود بر شما و غزل زیبای شما خندانک خندانک خندانک
        عادل دانشی
        عادل دانشی
        سه شنبه ۵ دی ۱۴۰۲ ۲۰:۲۹
        درود جناب کریمی
        مانا باشید خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        نیره صدری
        سه شنبه ۵ دی ۱۴۰۲ ۱۷:۵۶
        درود برشما جناب دانشی
        شعر فوق العاده زیبایی بود
        خندانک خندانک
        عادل دانشی
        عادل دانشی
        سه شنبه ۵ دی ۱۴۰۲ ۲۰:۲۹
        درود سرکار خانم صدری
        سپاس از خوانش پر مهرتان خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        نرگس زند (آرامش)
        سه شنبه ۵ دی ۱۴۰۲ ۱۸:۰۸
        درود وعرض ارادت خندانک
        بسیار زیباست وعالی خندانک
        موفق باشید خندانک
        عادل دانشی
        عادل دانشی
        سه شنبه ۵ دی ۱۴۰۲ ۲۰:۳۰
        دورد و عرض احترام خانم زند
        زیبایی در نگاه شماست بزرگوار
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        علیرضا جهان آرا (جهان)
        چهارشنبه ۶ دی ۱۴۰۲ ۰۲:۰۰
        درود بر شما جناب آقای دانشی عزیز
        چه زیبا سروده آی‌ از شما خواندم دستمریزاد دارید
        🙏🙏🌹🌹🌹🌹🌹🌹🙏
        عادل دانشی
        عادل دانشی
        جمعه ۸ دی ۱۴۰۲ ۱۰:۵۶
        درود علیرضای عزیز
        همیشه به من لطف داشتی و داری
        موفق باشی خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        علی نظری سرمازه
        چهارشنبه ۶ دی ۱۴۰۲ ۱۰:۴۱
        آه یلدا ! شب گیسوی تو را پایان نیست ؟
        سایه ات خواب به چشمان جهان می ریزد
        خندانک خندانک خندانک
        درود جناب دانشی
        بسیار زیباست
        مرحبا خندانک خندانک خندانک
        عادل دانشی
        عادل دانشی
        جمعه ۸ دی ۱۴۰۲ ۱۰:۵۶
        سلام جناب سرمازه
        بینهایت ممنونم بزرگوار خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        بهروز عسکرزاده
        پنجشنبه ۷ دی ۱۴۰۲ ۱۴:۳۸
        درود بر شاعر و شعر
        به‌به!
        شعری بسیار ارجمند و زیباست با بیانی روان و رسا و گویا.
        در دو بیت نخست، در واقع یک واقعیت یا پدیده از دو نگاه یا از دو زاویه دیده و دربارۀ آن گفته شده است تا دومی مکمّلِ اوّلی باشد:
        «خاک آوار اگر بر سرمان می‌ریزد
        سقف پوسیده‌ی هر ساختمان می‌ریزد
        بید مجنون گله از هیزیِ پاییز نکن
        برگ پیری‌ست که با باد خزان می‌ریزد...»

        یکی از آن دو (بیت نخست) رابطۀ علّت و معلولی دارد یعنی علّت ریختن آوار بر سر ما این است که سقف ساختمان ما پوسیده است و آشکار است که سقف فرسوده، یا به بیان شاعر «پوسیده»، کم‌کم و سرانجام به یکباره فرومی‌ریزد. این ساختمان ساختۀ دست آدمی یا آدمیان است.
        بیت دوم تقریباً همین مفهوم را بیان می‌کند امّا با شاهدی از طبیعت، نه از مصنوع بشر. شاعر به بید مجنون می‌گوید: این که برگهایت با وزش باد پاییزی (با رقص مرگ) فرومی‌افتند، تقصیر پاییز نیست پس از او گله نکن بلکه عمر برگهایت به آخر رسیده ‌است و این قانون طبیعت است نه ستمگری خزان.
        این که شاعر از میان این همه مظاهر و مناظر و پدیده‌های طبیعی، «بید مجنون» را برگزیده، حتماً دلیلی داشته است.
        تا اینجای شعر، شاعر می‌خواهد بگوید که پیدایش و فروپاشی، یا ظهور و ناپدید شدن برخی پدیده‌ها بدیهی یا طبیعی است و جز این نمی‌توان چشم داشت؛ مثل همین دو موردی که در دو بیت نخست شعر گفته شد.

        امّا بیت بعد چنین نیست؛ یعنی در بیت بعد، ظاهراً چیزی طبیعی و بدیهی را نمی‌گوید بلکه تناقض عملِ «ماه» با واقعیتِ در جریان را نشان می‌دهد؛ هرچند که در نهایت، انگشت اشاره به همان سوی است:
        «آسمان نقشه‌ی ویرانیِ خورشید کشید
        ماهِ ما بر لبِ مرداب زبان می‌ریزد»؛
        منظور از «آسمان» در اینجا روزگار است و خدایگانانش و...
        بیت می‌گوید که روزگار نقشه کشیده است که خورشید را ویران کند، آنوقت «ماهِ ما» مشغول زبانریزی بر لب مرداب است! (یعنی مشغول معاشقه بر مرداب است). ماهی که نورش را از خورشید می‌گیرد یا اصلاً نفهمیده است که دارند خورشید را ویران می‌کنند! یا آن را فهمیده است ولی نفهمیده است که یکی از عوارض ویرانی خورشید، نابودی خود اوست...
        ای ماهِ فلان فلان شده! تو اگر به فکر خورشید نمی‌توانی باشی، دست‌کم به فکر خودت باش! که اگر خورشید ویران شود، تو همان گوی سیاه بدترکیب خواهی بود نه «ماه» زیبا؛ زیرا:
        سویِ خورشید تو را روشنِ شبها کرده‌ست.
        و دقّت شود به این گفته که ماه بر لب «مرداب» بهمان کار می‌کند و نگفته است مثلاً دریا. این گونه گزینشها نشان میدهد که ما با شاعری سخندان و سخن‌شناس روبرو هستیم.

        ابیات بعد نه تنها از هر توضیح و تفسیری بی‌نیاز است، بلکه فریادزنانند:
        «زنگ بیداری تاریخ پر از فریاد است
        اشک ایران من از قاب زمان می‌ریزد
        قاضی شرع به قانونِ کهن‌اندیشان
        در ترازوی یقین سنگِ گمان می‌ریزد...»

        به‌به! چقدر زیباست این سنگِ گمان در ترازویِ یقین ریختنِ...
        و چه متناسب است این شعر با زمان و مکان!
        حافظانۀ امروزی‌ست.
        و ابیات دیگر همینطور زیبا و زیباترند امّا شرح همۀ آنها در چنین فضا نمی‌گنجد.
        شعر با بیتی امیدنشان به پایان می‌رسد:
        «فصل تاریکی و خوش‌رقصیِ غم می‌گذرد
        زندگی نور به تقدیر جوان می‌ریزد.»

        لب مریزاد شاعر
        سپاس فراوان

        چو ایران نباشد تن من مباد (حکیم فردوسی).
        خندانک
        عادل دانشی
        عادل دانشی
        جمعه ۸ دی ۱۴۰۲ ۱۰:۵۷
        درود جناب عسکر زاده بزرگوار
        ممنون از اینکه شعر این حقیر را نقد کردید و سپاس از حسن نظرتان ..جاوید و برقرار باشید شاعر گرامی خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        بهزاد سرافراز
        پنجشنبه ۷ دی ۱۴۰۲ ۲۱:۳۴
        🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃

        🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃

        🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃

        🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃
        بهزاد سرافراز
        پنجشنبه ۷ دی ۱۴۰۲ ۲۱:۳۵
        🍃🦜💐🍃🦜💐🍃🦜💐🍃
        ☆☆☆☆☆
        آقای دانشی

        درود بر اندیشه و احساس زیبایتان

        ☆☆☆☆☆
        🍃🦜💐🍃🦜💐🍃🦜💐🍃

        عادل دانشی
        عادل دانشی
        جمعه ۸ دی ۱۴۰۲ ۱۰:۵۷
        دورد هواجان
        زیبایی در نگاه توست عزیز خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        بهزاد سرافراز
        پنجشنبه ۷ دی ۱۴۰۲ ۲۱:۳۵
        🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃

        🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃

        🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃

        🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2