دوشنبه ۳ دی
آزااااااااااااااااااااااااااااااادم ... شعری از مرجان جلال موسوی
از دفتر سایه های شب نوع شعر دلنوشته
ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۲ ۲۰:۱۳ شماره ثبت ۱۲۶۰۵
بازدید : ۴۳۱ | نظرات : ۱۲
|
دفاتر شعر مرجان جلال موسوی
آخرین اشعار ناب مرجان جلال موسوی
|
دلم
از بغضِ این نامهربانی ها
شده مجروح
تنم
زخمی این بی همزبانی ها
شده مجنون
به جانم مرگ باورهاست
تو گویی
آخر دنیاست
سرم بر دارِ حقم گشته آویزان
به زورِ مشت و اجبار است
این اندیشه ی خوبِ خدایان
از درون، فاسد کند جانِ مرا در خواب
تو گویی ،پس
قیامت هاست
مرا از من نترسانید
انسانم
درون فکر من ،افسانه ننگارید
مختارم
رسیدن را نگیرید
در ره اندیشه های من
منم
مخلوق این بازی
مرا از من ،نترسانید
آزادممممممممم...
مرجان
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.