جمعه ۷ دی
بعد تو شعری از مبینا کیانی
از دفتر شعرناب نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ جمعه ۲۸ مهر ۱۴۰۲ ۱۵:۳۵ شماره ثبت ۱۲۴۷۵۶
بازدید : ۱۸۱ | نظرات : ۲۰
|
آخرین اشعار ناب مبینا کیانی
|
غرق اوزان شعر های عرب
کوزه در بحر ها رها کردم
از هزج تا رمل تورا خواندم
در غیابت چه کارها کردم
توی اوزان شعر ها گم شد
قافیه های کوچک موذی
شعر در وزن خویش منحط شد
مثل. ابریق ابرکی توسی
چون توبودی جهان تمامش تو
یک غزل از تو کل عالم بود
هستی و کهکشان پهناور
بعد تو وزنه ای به بالم بود
با تمام جهان نبود حرفی
تا زمانی که دور بودی تو
خنده چون اتهام دزدی بود
تا زمانی که که کور بودی تو
سرخوش از ازدحام فرداها
مرگ راه گلویمان را بست
باز انجیل ماریا اورد
و کسی به خیال تو دل بست
ما جهان را دچار خود کردیم
تا هوس زنده است بادا باد!
عشق خندید و تیشه ات گم شد ؟
وای از این بی حواسی ات فرهاد
من فروغت شدم در این قصه
نام فرزند کوچکم کامیست
اه این فتنه در جهان تا کی؟
تا زمانی که کام بد کامیست
عقربی در قمر تمرگیده
شعله شعله در اشک میسوزد
باد از برگهای پاییزی ،
جامه های سپید میدوزد
من نمیترسم از بزرگی تو-
من خودم مفتخر به طوفانم
راز این کوچ وحشت اور را
در دل قصه هات میدانم
شعر من هم تومور به بار اورد
رگ به رگ مغز من پر از خون شد
بانوی مفتخر به طوفان ها
اتشی شعله ور چو افسون شد
من چو نمرود با تو میجنگم
خنده ات همچو باغ می روید
تو خلیلی! که باز این مصحف
سخن از سوره ی تو میگوید
M.k
#مبینا_کیانی
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
درود و موفق باشید