قُربتاً الی الله
چرا قُربتاً الی الله ، نشود بجای مزدوریِ این دل ؟
اگر مزدور بمانَد ، همان بِهْ دوری ازاین دل
اگر مزدوری باشد ، همه نیّتِ کریه اش ،
آیا ارزش دارد استفاده ی ، زوری ازاین دل ؟
باید بخشید ، عطایش را به لقایش
خنده دارست استفاده ی ،
مجبوری ازاین دل
همه چیز پولی و دل هم ؟
لای جرز رَوَد که خیلی بهترست ،
حالِ مزدوری و، پولیِ این دل
اگرجای خداوند ، دلم پرپرمیزند برای مینو،
این وضع که دوزخ است ، نه مینو
باید با کاردی رها کنم خودم را ،
ز بینِ توریِ این دل
ز لابلا و، بدجوریِ این دل
کجاست آن حوریِ این دل ؟
میخواهم طلاقش دهم ، تا میانِ این قلب ،
فقط خدا ، بمانَد و بس
خدا رهایمان کند ز ایده های ، همچون خولیِ این دل
تیر سه شعبه است عشق بجزخدا ، یقین دان
ارزانیِ دنیاطلبان باد
وجدان شده جای تک تکِ هیئت ژوریِ این دل
قوس و قزح نور ویلانست ، به منشوریِ این دل
پس با اینهمه ایده ی منوّر، بعید نیست ،
منصوریِ این دل
اورژانسی شده بود آن حالِ وخیمش ،
ولی امید به من گفت : زود ، خوب میشود این دل
خدا ضُمادی زعشقش را ، تجویز نموده ،
به حالِ فوریِ این دل
به کوری شیطان ، رهایی ،
هدیه ی اول است دراین راه
خوشا مبسوطیِ این دل
بهمن بیدقی 1402/7/27
آموزنده و زیبا بود