يکشنبه ۱۴ بهمن
لیلیِ مجنون شعری از بهمن بیدقی
از دفتر شعرناب نوع شعر آزاد
ارسال شده در تاریخ شنبه ۱۵ مهر ۱۴۰۲ ۰۳:۱۰ شماره ثبت ۱۲۴۳۶۱
بازدید : ۱۵۸ | نظرات : ۱۰
|
آخرین اشعار ناب بهمن بیدقی
|
لیلیِ مجنون
مهتاب وشی یار شبم بود
با آنهمه زیباییِ یکریز،
هرچه دیده ام میدوید دراو،
انگار کمم بود
اوبود که شورانگیزِ لبهای تَرَم بود
آنچه خوش به حالش بود بی شک ،
لبم بود
گرمای هوس میرفت بالا
او باعثِ یکریز تب ام بود
اما ، طولی نکشید ،
پس از لیلی بودنِ او
مجنونی اش گُل کرد
همان مجنونیِ حادّش ،
باعثِ نگاه چپ چپ ام بود
واقعاً نفهمیدم ، اینهمه تضاد ،
ازچه سبب بود
بعد ازمجنونیِ اعمالِ چپندرقیچی اش ،
دیگراو باعثِ شادی ام نبود ، هیچ ،
باعثِ غمم بود
تا به آنجایی که دیگر حتی مرگ هم ،
کمم بود
تا اینکه همه دنیای من ،
بجای مهتاب ،
به من خورشید وشی را داد ، اِیوَل
بوسه ها مسلسل وار بود و،
شادی و خوشی ها
وقتی بالاجبار او رفت ،
شروع حادّ افسردگی و،
شروعِ ماتم ام بود
بهمن بیدقی 1402/7/14
|
نقدها و نظرات
|
با سلام و عرض ادب و احترام استاد گرانقدر بزرگوارید تشکرمیکنم از الطافتان که بی پایانست و سپاس فراوان از بداهه ی بسیار زیبایتان سلامت و شادمان باشید | |
|
با سلام و عرض ادب و احترام آقای حاجی پور بزرگوار سپاسگزارم از لطفتان سلامت و شادمان باشید | |
|
با سلام و عرض ادب و احترام آقای کریمی بزرگوار سپاسگزارم از لطفتان سلامت و شادمان باشید | |
|
با سلام و عرض ادب آقای شیخی بزرگوار سپاس | |
|
با سلام و عرض ادب و احترام آقای نجفی بزرگوار سپاسگزارم از لطفتان سلامت و شادمان باشید | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
ناز شعرهای تو و شور من و آواز دل
با کدامین واژه ها حل معمایت کنم
ای مسیحانفسم صبح توبیدارم کن
تا هزاران بیت راقربانی شعرایت کنم