اگربعد از ازدواج دوستم نداشته باشد چه؟
نکند نتوانم خوشبختش کنم
اگر به من خیانت کند چه؟
درست است به اندازه ی چشمانم به او اعتماد دارم
ولی تجربه میگوید...
هیچ چیز از هیچ کس بعد نیست
نکند از ازدواج بااو پشیمان شوم
شاید او پشیمان شود!
اگر نتوانم آرزوهایش را برآورده کنم چه؟
نکند همیشه حسرت داشته های دیگران رابخورد!
اگر کسی به او نظربد داشته باشد چه کنم؟
وای... نکند همان لحظه که عاقد خطبه را میخواند پشیمان شوم!
اگرنتوانم رابطه ی زناشویی خوبی بااو داشته باشم چه؟
چه معلوم که من بعدا مریض نشوم!
چه کسی اطمینان میدهد بعدا به همین دلیل به من خیانت نکند
که میتواند بگوید بعدها مانند الان عاشق هم خواهیم بود
اگر مادرش من را قبول نداشته باشد چه؟
اگر دوستانش پشیمانش کنند چه؟
او خیلی زیبا نیست؟
نکند کسی به او نظر داشته باشد...
نکند... نکند... نکند...
وای خدایا... این افکار دست از سرم برنمی دارند
تورو خدا آرام بگیر...
بیشتر از این آزارم نده
درستش میکنم...
...
عزیز دلم منوتو به درد هم نمیخوریم
شاید مادرت مخالفت است
شرایطم خوب نیست
... نمیتوانم
برو... موفق باشی
خوشبخت شوی
...
چرا نگفتی وسواس داری؟
وسواس چی... من وسواس نیستم
کارم اشتباه نبود
.
.
. چی؟...
رفت؟
بایکی دیگه ست؟
ازدواج کرد....!
وای خدا...
چه اشتباهی کردم...
ای داد بیداد
پشیمانم
بدجور... پشیمانم
ای دادو بیداد...
چرا همه چیز آنقدر سریع اتفاق افتاد؟!
تو چرا نماندی عزیز دلم
من...
وسواس بودم
اینک یک افسرده یِ وسواسم...!
[برگرفته از سخنان مردی پنجاه ساله که به دلیل وسواس نتوانسته تاکنون ازدواج کند...!]