سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 4 آذر 1403
    23 جمادى الأولى 1446
      Sunday 24 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۴ آذر

        بوسه های شیرین

        شعری از

        بهمن بیدقی

        از دفتر شعرناب نوع شعر آزاد

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱۲ شهريور ۱۴۰۲ ۰۶:۳۴ شماره ثبت ۱۲۳۴۲۸
          بازدید : ۱۵۲   |    نظرات : ۱۲

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر بهمن بیدقی

        بوسه های شیرین
         
        خوشه های انگور،
        همچون لوستْرهایی ،
        خودنمایی میکرد ،
        به گوشه های آن گور
         
        صدای دلنشینی ، شناور بود درفضای آنجا
        در گوشه ی ماهور
         
        انگار ناخودآگاه برای ثبتِ شعری ،
        رفته بودم کنارِ آن مزارِ پُر تبرک
        بی شک عشقِ من ، برای عشقم ،
        که اجل سریع او را ازمن گرفت ،
        مرا کرده بود مأمور
         
        متمرکزشد حواسم ، برآن عشق قدیمی
        تا که شعری بسرایم برایش
        تا آیندگان هیچگاه نگویند ،
        کرده آنرا بلغور
         
        عشقِ بی نظیرم ، میانِ خاک چه میکرد ؟
        او را که زمانی ، راضی نبودم جای گیرد ،
        در جایگهی بجز پَرِ قو
         
        یادمست چقدرصدای خش دار را ، دوست میداشت
        همچون صدای تنبور
        یادمست عسل را دوست میداشت
        زنبوری نشسته بود روی ، حبه ای انگور
        سلام کردم به زنبور
        با اینهمه تلخی که دراین دنیا دیدم ،
        اگر کار به دستِ من بود ،
        زنبورِ پُرتلاش و، مصفای عسل را ،
        کرده بودم من ، رئیس جمهور
        نه کسی که این زمینِ تحت امر خویش را ،
        بایر بیند همچون ، مزارستانی پُرگور
        به یکباره چه شد که ، یادِ گربه افتادم و ، چنگول ؟
         
        مغزِمن گاه ،
        میرود تا یکقدمیِ چوبه ی دار، خنگول
         
        نشئه گی ام میپرد
        وقتی می آید به گوش ،
        صدای جرس و صدای زنگول
         
        آنوقت که عشقم پیشِ من بود ،
        رها شدن ز او چقدر سخت بود
        حالا که به خاک حلول کرده
        باز چگونه خود را آزاد نمایم ،
        زِ آن گور؟
        خصوصاً وقتی می افتم به یادِ آن چهره ی شاد و،
        همیشه شنگول
         
        ای دنیا !
        ولمان کن !
        مُردیم ما ، ازاینهمه آزمون
        مُردیم از ، دم به دم کنکور
         
        بی آنکه بخواهم برخاستم ،
        از کنارِ خاکی که ،
        قلبم درآن دفن بود
        انگارهمه قبرستان به این پاهای فرتوت ،
        خیره مانده بود
        قدمهایی همه لَنگون لَنگون
         
        گرچه خاطراتِ شیرینم ،
        شوکرانی شده بود اما کامم ،
        شیرین شده بود
        ازخوشه ی انگوری که چیدم ز آنجا
        مزه ی بوسه های شیرینِ قدیمی میداد ،
        آن حبه های انگور
         
        بهمن بیدقی 1402/6/11
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        دوشنبه ۱۳ شهريور ۱۴۰۲ ۱۶:۲۱
        خندانک خندانک خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        دوشنبه ۱۳ شهريور ۱۴۰۲ ۱۷:۵۸
        با سلام و عرض احترام هنرمند بزرگوار
        سپاسگزارم
        شاد باشید
        ارسال پاسخ
        محمد اکرمی (خسرو)
        دوشنبه ۱۳ شهريور ۱۴۰۲ ۰۸:۰۲
        درود جناب بیدقی
        امیدوارم زندگیتون همیشه باشه پر نور
        و بدنتون پر زور
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        دوشنبه ۱۳ شهريور ۱۴۰۲ ۱۰:۱۷
        با سلام و عرض احترام آقای اکرمی بزرگوار
        سپاسگزارم
        شاد باشید
        ارسال پاسخ
        نرگس زند (آرامش)
        دوشنبه ۱۳ شهريور ۱۴۰۲ ۰۸:۳۴
        درود بر شما خندانک خندانک خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        دوشنبه ۱۳ شهريور ۱۴۰۲ ۱۰:۱۸
        با سلام و عرض احترام هنرمند بزرگوار
        سپاسگزارم
        شاد باشید
        ارسال پاسخ
        محمد باقر انصاری دزفولی
        دوشنبه ۱۳ شهريور ۱۴۰۲ ۰۹:۰۵
        شاعر گرامی
        طبعتان جوشا
        زبانتان گویا
        قلمتااان نویسا
        هزاران درود
        استادبزرگوار
        خندانک خندانک خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        دوشنبه ۱۳ شهريور ۱۴۰۲ ۱۰:۱۸
        با سلام و عرض احترام استاد بزرگوار
        سپاسگزارم
        شاد باشید
        ارسال پاسخ
        اصلانی (امی)
        دوشنبه ۱۳ شهريور ۱۴۰۲ ۱۱:۳۲
        درود برشما استاد بیدقی. خندانک خندانک
        من هم به مانند استاد اکرمی آرزو دارم
        زندگیتون همیشه باشه پر نور
        و بدنتون پر زور خندانک خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        دوشنبه ۱۳ شهريور ۱۴۰۲ ۱۲:۴۰
        با سلام و عرض احترام آقای اصلانی بزرگوار
        سپاسگزارم
        شاد باشید
        ارسال پاسخ
        مریم کاسیانی
        دوشنبه ۱۳ شهريور ۱۴۰۲ ۲۲:۵۴
        خندانک خندانک خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        سه شنبه ۱۴ شهريور ۱۴۰۲ ۰۶:۱۲
        با سلام و عرض احترام هنرمند بزرگوار
        سپاسگزارم
        شاد باشید
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        3