میرزا قَشَم شَم
تو که قِرتی شده ای و بس نُنُر با جامه ای بس قیمتی ،
ای میرزا قَشَم شَم !
میخواهی که دیگران برات ، مُشتی حَشَم شَن ؟
نمیشَن
حتی آنانی که همراه با توی لوس و، عزیز دردونه و،
تازه به دورون رسیده ، راهیِ فَشَم شَن
حتی آنانی که با تُوی ، یِلخیِ بی خبر زِ هرعهد وتعهد ،
هم قَسَم شَن
هم قَسَم ؟
اصلاً میدانی قَسَم چیست ؟
یه روزی قَسَم خوردی برام به آقا حضرت عباس
باورم نشد
گفتم : اگه به گوگوش قسم میخوردی باورم میشد
چون :
آقا حضرت عباس را صداش میزنی عباس
پشتِ سرِ گوگوش میگی : خانوومِ گوگوش
آره ، تو مُدِلِت اینجوریه ، اِی قرتی قَشَم شَم
تشعشعاتِ یکریز کمالات تو !!! شده نقل محافل
باید درهمین ، خردسالیِ ایده های نابت !!!
کاری کنی قبل ازآنکه آنها غول تَشَن شَن
فکرمیکنی ، بین ایده های آبَکیِ تو و ایمان ،
در بازیِ روزگار، اونا چندچند شَن ؟
حتی وقتی که چو خشمِ اژدها ، همه رفتارت خشن شَن
آیا این راهی که برگزیده ای راهی گرامی ست ؟
چون خودت گفتی : سختیها کشیدم ، تا یکی از،
افرادِ این قشون شَم
خودت میدونی تا رفتن ، دیگه وقتی نمونده
نظرِخودت چیه ، بهتر نیست که اعمالت قشنگ شَن ؟
یا که میخواهی اینجور بمونی ، تا اِلَی المرگ ؟
تا تک تکِ کارهات ، بمانندِ همونا که لَشَن شَن ؟
به نظرِ این حقیر، حُسنِ سلوکِ حَسَن بد نیست ،
دوستت را میگویم ، دوستِ کودکی هات
لااقل دعا کن ایده ها و رفتار و سلوکت ،
به عروجین زده گی های حَسَن شَن
بهمن بیدقی 1402/5/25
قوالعاده زیبا بود
قلمتان همیشه توانا
درپناه خدا