يکشنبه ۲ دی
مرگ یا اسارت؟! شعری از رامینا یاراحمدی
از دفتر شعرناب نوع شعر متن ادبی
ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۲۶ مرداد ۱۴۰۲ ۱۴:۲۱ شماره ثبت ۱۲۲۹۰۱
بازدید : ۲۴۸ | نظرات : ۲۷
|
دفاتر شعر رامینا یاراحمدی
آخرین اشعار ناب رامینا یاراحمدی
|
مدت هاست که در خود فرو میروم و ساعت ها به رگ دستم خیره می شوم...
من که از زندگی دست شستم پس چرا هنوز خون در رگ هایم جریان دارد؟!
من که زندگیم به مویی بند است و اگر بریده شود؛من نیستم و کسی در یاد ندارد که بودم و
چه کردم پس چرا امروز و فردا کنم؟!
روح حبس شده در خونم میخواهد تیغ برنده ای بردارد و خود را نجات دهد....
جسم رنجورم میخواهد از پوچی و بیهودگی آتش به جانش بیوفتد تا حتی استخوانی چون پلاک از او یادگار نماند....
ذهنم خوب میداند که خودکشی یعنی تسلیم اما وقتی که سپاه دشمن تو را احاطه کرده اند شهادت بهتر است یا اسارت؟!
اسیر شوم تا پیر شوم یا رها شوم؟!
نمی دانم انگار دو دست در مقابل هم مرا به سمت خود می کشند...
امید و بی حوصلگی،ارزش و پوچی،عقل و جنون یا شاید دو فرشته بر شانه....
کی پیروز میدان میشود نمی دانم اما در ذهنم جنگی جهانی رخ داده که هیتلر هم از آن میترسد ....
|
|
نقدها و نظرات
|
بزرگوارید مایه امید و انگیزه هستید | |
|
با درود جناب استکی نمیتوان اینگونه قضاوت کرد من و شما نمیدانیم به کسی چه گذشته است موفق باشید | |
|
اگه حال خوب غلبه کنه بر حال بد نوشته ها هم شاداب میشن اما چه کنم که در باطن حال بد پیروزه | |
|
سپاس فراوان از اینکه از اشعار بنده بازدید دارید | |
|
ممنونم از اینکه وقت ارزشمندتون به دلنوشته های من اختصاص میدید | |
|
انشالله لایق توانایی مقابله با سختی ها باشم | |
|
سپاس بله صحیح میفرمایید | |
|
ممنونم از آرزوی زیباتون | |
|
سپاس از اینکه بازدید کردید بله و تنها چیزی که آدم بعد از همدردی با اون آروم میشه همین دلنوشته ها هست | |
|
محبت دارید خانم سمیعی بزرگوار واقعا از کامنت هاتون لذت میبرم لحن ادبی خاصی در سخنانتون موج میزنه | |
|
سلام و سپاس از توصیه های ارزشمندتون | |
|
لطف دارید | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
درود بر دوست ورویردیمان..