کلاس درس عاشقی در کربلا بر پا می شود
دلدادگی و جانبازی و شیدایی معنا می شود
کربلا ، دشت پر از کرب و بلا بود روزی
به یمن قدوم شاه عالمین ، دارالشفا می شود
دین گر در غدیر کامل شد و نعمت تمام
در کربلا کلاس تفسیر دین بر پا می شود
حاجی که به مسعی ،سعی صفا و مروه می کند
بین الحرمین است که روحش مصفا می شود
ملایک که همه روز و شب به ذکر و سجودند
محرم در عزای سالار شهیدان معلا می شود
هر بیمار لا علاج که طبیب کرده جوابش
در این شفاخانه با ذکر یا حسین مداوا می شود
مسکین و دردمند که به هر دری رو می زند
گر بر این در رو زند گره ها وا می شود
لاتی که همه روز و شب کرده گنه و تقصیر
ده روز محرم ، نوکر این صاحب لوا می شود
مسجون که به سهو گرفتار شده است و اسیر
دست به دامان ابالفضل و ذریه زهرا می شود
عارف و صوفی که همه دم ذکر گویند و تسبیح
در کشتی نجات حسین، شاگرد ناخدا می شود
صابر که همه روز سال به گنه آلوده شده است
سیه پوشیده و در روضه حسین طهورا می شود
آیینی بسیار زیبا و شورانگیز بود