بسمه المهیمن
شام غریبان
به یاد آور هراس و ترس های تیره شبها را
دعاهای مکرر را و ذکر زیرلب ها را
گشوده بود آن شب ها بر اهل آن حرم دستِ
کثیف مردم نااهل و بی اصل و نسب ها را
به بزم اهل دوزخ بی محابا باز می کردند
در آن شب عقده بوجهل ها و بولهب ها را
نه رحمی داشت کس بر آن زنان و کودکان هرگز
چه بی رحمانه گرداندند شلاق غضب ها را
گرفت آتش دل زینب هر آن گاهی که شاهد بود
قساوتهای بی پایان آن فرصت طلبها را
به داغ غیرت و بیماریش می سوخت سجاد و
به هستی می پراکند از وجودش نبض تبها را
خجل گردید تاریخ و ندارد تاب ذکری از
جسارتهای بی اندازه آن بیادبها را
تولا و تبرّی را سبک نشمار و دقت کن
ببین مهدی در این آیینه شان لعن و سب ها را
بسی شام غریبان پیش روی کاروان مانده
به یاد آور هراس و ترس های تیره شب ها را
#مهدی_رستگاری
سوم مرداد سال یکهزار و چهارصد و دو خورشیدی
هشتم محرم الحرام ۱۴۴۵ هجری قمری
دفتر شعر شیدایی
۶۳۵
در مصیبت کربلا
یا حسین شهید علیه السلام