سه شنبه ۲۹ آبان
دار زدند شعری از مهلا جوادی
از دفتر کلبه غم نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۱۵ تير ۱۴۰۲ ۲۰:۲۹ شماره ثبت ۱۲۱۷۰۸
بازدید : ۲۷۹ | نظرات : ۱۱
|
آخرین اشعار ناب مهلا جوادی
|
ساده بودم که مرا در دل شب دار زدند
بین من با دل تنگم همه دیوار زدند
غُصه ها برسر کوهی که مرا عاشق کرد
با دلی قرص خیالات مرا جار زدند
من که هربار شکستم، غزلم بدترشد
من که هرروز غزل گفتم و هربار زدند
قِصه ی تلخ من انگار حسابی گل کرد
قِصه ی تلخ مرا اول اخبار زدند
ای ملائک من مظلوم چه جرمی کردم
صفحه ی زندگی و بخت مرا تار زدند
باتو گفتم که مرا بی تو کمی رنجاندند
و نگفتم که بدون تو چه بسیار زدند
ترسم از شب سرم آمد، من دل ساده و بعد
ساده بودم که مرا در دل شب دار زدند
مهلاجوادی
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و دلنشین بود