سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 25 فروردين 1404
  • روز بزرگداشت عطار نيشابوري
16 شوال 1446
    Monday 14 Apr 2025

      حمایت از شعرناب

      شعرناب

      با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

      هر كه كسي را در گناهي رسوا كند چنان است كه آن گناه را خود كرده است و هر كه مؤمني را به چيزي سرزنش كند از دنيا نرود تا آن را خود بكند.حضرت محمد (ص)

      دوشنبه ۲۵ فروردين

      بهار

      شعری از

      الياس خمسه(بيخيال)

      از دفتر شاید تمام من بود نوع شعر آزاد

      ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۰۱:۴۶ شماره ثبت ۱۲۰۴۰۰
        بازدید : ۱۳۷   |    نظرات : ۶

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر الياس خمسه(بيخيال)
      آخرین اشعار ناب الياس خمسه(بيخيال)

      در هجوم بادها و سوز برف
      در میان انقلاب ابرها
      بر بلندای درختی پیر و جان سخت و سترک
      شاخکی کوچک نگاهم میکند..
      در نگاهش ردپای آرزو
      تلی از امید بر پشتش سوار
      با من چه میکنی بهار؟
      سوار بر کدام نسیم به این دیار کوچیده ای بهار؟
      از خواب که به رویای من سرک میکشی بهار؟
       
      خورشید را به مهمانی نور برده اند..
      چشم ماه را کور کرده اند،این ستارگان بی وطن
      و
      شب
      فرمانروای کائنات از راه میرسد
      مست و لایعقل
      جامی بدست،از زهر روزگار
      با من چه میکنی بهار؟
      افسانه ظهور یک منجی پیچیده در زمستان باغ
      داغ بزرگیست شک درختان پیر در سوگ عزیزان چشم انتظار
      آنان که مرده اند، امیدوار..
      با من چه میکنی بهار؟
      آمده تبر به دست، گل فروش در زندان
      خون میچکد از ساقه های اعتماد، در دستش
      کابوس بود دیروز..
      فاجعه خواهد بود فردا
      مرا نفرین کرده این مدار..
      با من چه میکنی بهار؟
       
      بیا بیا
      که نام تو اسم شب است..
      این های و هوی دوارگونه زمانه را ببین
      شاید تمام من است..
      فریاد میزند زنی،درپیچ کوچه های فلک
      بهار آمده بهار..
       
      با من چه میکنی بهار؟
       
      ۱
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      جمیله عجم(بانوی واژه ها)
      سه شنبه ۲ خرداد ۱۴۰۲ ۱۶:۳۵
      خندانک
      درودبرشما خندانک
      بسیارزیبابود خندانک
      خندانک خندانک
      خندانک خندانک
      جواد کاظمی نیک
      دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۰۷:۵۶
      درودبرشما زیبابود 🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻
      💙💙💙💙💙💙💙💙
      🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵
      💐💐💐💐💐💐
      🌼🌼🌼🌼
      💟💟💟
      ❤️❤️
      ❤️
      نیلوفر تیر
      دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۰۹:۲۲
      زیبا بود لذت بردم از خواندن شعرتان خندانک قلمتان ماندگار خندانک
      نیلوفر تیر
      دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۰۹:۲۳
      بیا بیا
      که نام تو اسم شب است..
      این های و هوی دوارگونه زمانه را ببین
      شاید تمام من است..
      فریاد میزند زنی،درپیچ کوچه های فلک
      بهار آمده بهار..


      ترسیم زیبایی بود خندانک
      محمد اکرمی (خسرو)
      دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۱۱:۰۲
      درود جناب خمسه
      زیبا بود و با احساس
      خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      نرگس زند (آرامش)
      دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۱۲:۲۶
      درود بر شما خندانک
      بسیار زیبا ولذت بخش بود خندانک خندانک
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      المیرا قربانی

      نیست بر لوح دلم جز الف قامت یار اا چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم
      سیده نسترن طالب زاده

      س با واژه های کاری میکرد کنده کاری ااا بر روح نازک من ااا الواح ماندگاری اااا چون دارکوب میکاشت بر گوشه دل من ااا از شوق از تپیدن از عشق یادگاری ااا از شب عبور میداد سررشته های نوری ااا با ناوک نگاهش میکرد زرنگاری اا گفتم تو را چه حاصل زین رنجهای بیگنج ااا گفتا که میتراشم هر لحظه ای نگاری اااا از شادروان دکتر روحانی ااا تقدیم به پادشاهان سرزمین معنی ااا معلمان و اساتید بزرگوار ااا با مهر دوصدچندان
      شاهزاده خانوم

      ا گفتم چشاتو وانکن دنیا پراز گرگه ااا گفتم چشاتو وا نکن دنیا که دنیا نیس ااا رو ابر و باد و موج و دریا خونه باید ساخت ااا این خاک خنجرخورده دیگه خونه ی ما نیس
      محمد رضا خوشرو (مریخ)

      وکجایِ این شبِ تیره بیاویزم بیاویزم قبایِ ژنده خود را قبایِ ژنده خود را
      سیده نسترن طالب زاده

      ه ای باران ااا ای فریبای چشم اااا همه ات حتی خداحافظیت زیباست اااا چون زوال باشکوه از طبیعت ااا یا چونان جنگلهایی از ارغوان و طلا اااا با پرتو بی مثال خورشید ااا و اسمانی پر از ابرهای مواج ااا ترجمه ازاد از پوشکین اااا شب نیکو

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      1