سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 10 آذر 1403
  • شهادت آيت الله سيد حسن مدرس، 1316 هـ ش و روز مجلس
29 جمادى الأولى 1446
    Saturday 30 Nov 2024
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      شنبه ۱۰ آذر

      گل مریم

      شعری از

      مهدی بدری ماشمیانی(دلسوز)

      از دفتر نجوای دلسوز نوع شعر مثنوی

      ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۰۱:۲۸ شماره ثبت ۱۲۰۳۹۹
        بازدید : ۴۲۱   |    نظرات : ۲۸

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر مهدی بدری ماشمیانی(دلسوز)

      قهری چرا با من،بیا ای پاره ی این تن، کجایی؟
      در کلبه ام ای جان،در این باران،بیا سر زن کجایی؟
      فصل خزان آمد،بهارم بی تو پاییزی،کجایی؟
      از من تو رو گردان،چرا از کینه لبریزی،کجایی؟
      باید که باز آیی پر از سوز و گداز آیی کجایی؟
      در سینه راز آیی پر از شوق نیاز آیی کجایی؟
      قهری چرا با دل ببین شد ناقه ام در گل کجایی؟
      بازا و با چشمت ببین عشقم شود کامل کجایی؟
      فصل بهار آمد ببین دل بیقرار آمد کجایی؟
      از بلبلان هر دم نوای عشق یار آمد کجایی؟
      قهری چرا با من بیا جانم تو بر در زن،بخوانم
      بازا و در گوشم بگو آهسته می آیم بمانم
      صد شعله بر جانم دمیدی جان جانانم تو مریم
      بازا نگاهی کن تو بر قلب پریشانم تو مریم
      روزی که چشمانم تو را یک دم تماشا کرد چه گویم
      عقل مرا مریم دلم هر لحظه حاشا کرد چه گویم
      وقتی تو را دیدم به روی شعله رقصیدم تنم سوخت
      از بس که چشمانم تمام خاطراتت را به در دوخت
      مریم تو میگفتی که میمانی به دنیایم کجایی؟
      در کوچه سرگردان منِ حیران بگو پس کی می آیی
      قهری چرا مریم ببین با دل شدی دشمن کجایی؟
      رفتی سفر ای جان تو ای درمان چرا بی من کجایی؟
      مریم بیا شاید بر این لب خنده ای آید کجایی؟
      در غربتم با تو بیا غم بگذرد باید کجایی؟
      رفتی تو ای همدم عزیز همسفر مریم کجایی؟
      باید که باز آیی شوی بر سینه ام مرهم کجایی؟
      دل بی تو میترسد ببین دستم چه میلرزد کجایی؟
      عشق تو ای مریم به دنیایی که می ارزد کجایی؟
      قهری چرا مریم بیا مرهم بیا همدم کجایی؟
      برگرد و دورم کن از این دلشوره ی مبهم کجایی؟
      برگرد عزیز دل ببین کارم شده مشکل کجایی؟
      غیر از غم و ماتم نشد از عشق تو حاصل کجایی؟
      دلگیرم از هجران بیا دستم بگیر ای جان کجایی؟
      ماندم ببین ویران پر از بغضم شدم گریان کجایی؟
      وقتی مرا دیدی تو خندیدی تو شعرم را شنیدی
      با غصه ای در دل همه از درد تو غافل رسیدی
      با تو شدم همدم تو ای مریم چرا رنجیدی از من
      عشق و وفاداری و بیداری بگو که دیدی از من
      مریم مرنجانم ببین از غصه بی جانم بیا تو
      هر شب در این غربت من از حسرت که می خوانم بیا تو
      من عاشقی زارم بیا دلتنگ و بیمارم بیا تو
      در دفتر شعرم ببین نام تو را دارم بیا تو
      وقتی که میرفتی شکست آیینه ی صبرم، قرارم
      غیر از تو را مریم تو ای محرم که من دیگر ندارم
      چشمم به در خون شد ببین قلبم چه مجنون شد خدایا
      بی رحم و بی آیین چرا این چرخ گردون شد خدایا
      داد از غم هجران شدم تنها و سرگردان خدایا
      درد من ویران چرا آخر نشد درمان خدایا
      رنجیده از دستم غزال سر خوش و مستم خدایا
      هر شب به دنبال نشان از چشم او هستم خدایا
      مریم بگو آخر چرا از من گذشتی تو بهارم
      باور ندارد دل تو را بر سر ندارد دل نگارم
      باید که برگردی تو هم آلوده ی دردی تو مریم
      بی من در این هجران تو هم خاموشی و سردی تو مریم
      میترسم ای جانم کنار قلب ویرانم بمیرم
      در لحظه ی آخر ولی خواهم که دستانت بگیرم
      مریم نمیترسی مگر از این جدایی  تو، کجایی؟
      دلخوش به دیدارم که از کوچه می آیی تو، کجایی؟
      قهری چرا با من چرا ای روحم و ای تن، تو مریم
      لب بسته ای مریم چرا دلخسته ای از من، تو مریم
      فردا خزان آید غمی سنگین به جان آید کجایی؟
      مریم نمیترسی که در باغم خزان آید کجایی؟
      آخر چرا آسان گذر کردی تو ای درمان تو مریم
      باید که برگردی که با من گفتگو کردی تو همدم
      بازا که پاییزم ببین از غصه لبریزم تو بازا
      بازا که عشقت را به روی سینه آویزم تو بازا
      قهری چرا مریم بیا بر هم بزن این غم تو بازا
      مریم نرو در من که میمیرد دلم کم کم تو بازا
      شرم از دو چشمانت دلم دارد عزیز جان تو بازا
      بخشا که میبخشی مرا ای غنچه ی خندان تو بازا
      مریم بهارم باش بیا در انتظارم باش تو مریم
      در کوچه ی میعاد بیا و بیقرارم باش تو مریم
      دانم که میخوانی که شعرم را تو میدانی تو مریم
      دانم که تا آخر میان سینه میمانی تو مریم
      دانم که می آیی مرا مریم تو میخواهی تو بازا
      دیگر نمی آید ببین از نای من آهی تو بازا
      من عاشقت هستم ببین عهد دلم بستم کجایی؟
      مریم مرنجانم نرو آخر تو از دستم کجایی؟
      برگرد و برگردان مرا از درد بی پایان تو مریم
      دستم بگیر ای جان بیا بر روی این ایوان تو مریم
      من با تو می مانم بیا عشق غزلخوانم کجایی
      می آیی ای جانم که من این قصه میدانم کجایی
      با خاطرات تو بگو مریم چه سازم  من کجایی
      ترسم که جانم را در این غربت ببازم من کجایی
      مریم حلالم کن بیا فکری به حالم کن تو مریم
      بنگر تو بر حالم بیا مریم حلالم کن تو مریم
      دل بی تو می‌گیرد درون سینه می میرد کجایی؟
      دست اجل بی تو بیا جان مرا گیرد کجایی
      در نم نم باران میان کوچه سرگردان منم من
      مریم به دنبالت ببین با دیده ی گریان منم من
      مریم نگاهم کن بیا و سر به راهم کن تو جانا
      بنگر گدایم من بیا و پادشاهم کن تو جانا
      دلتنگ دیدارم بیا یارم بیا که بیقرارم
      ای تو همه کارم فقط عشق تو را دارم نگارم
      در وقت دلتنگی بیا در کوچه ی سنگی تو مریم
      با من بخوان شعر شکوه فصل یکرنگی تو مریم
      غم دارم ای جانم تو را کم دارم ای جانم کجایی؟
      میخواهی ام آیا بگو مریم نمیدانم کجایی؟
      بازا از این کوچه گذر کن با لبی خندان تو مریم
      با هر قدم نو کن فضای کهنه ی بستان تو مریم
      هم نغمه ی دل باش بیا مریم تو همدل باش کجایی؟
      من منتظر ماندم ببین از تو فقط خواندم بیایی
      مریم بیا تا دل سپارم بر دل پاکت کجایی؟
      قلبم برای تو ببین افتاده در خاکت کجایی؟
      از من چرا دوری نگو مریم که مجبوری نگارم
      دانم که دلتنگی ولی دانم تو هم دوری تو یارم
      مریم بیا با من گذر کن از شب هجران تو مریم
      با من تو هم پیمان شدی ای غنچه ی خندان تو مریم
      ای پاکی باران بیا و دیده ام تر کن، کویرم
      بی تو در این زندان در این غمخانه ی ویران اسیرم
      سرشارم از شعرت،نگار نازنین مریم، کجایی؟
      بی تابی دل را به هر بیتم ببین مریم کجایی؟
      ای جان جانانم بیا که از تو می خوانم تو مریم
      دانم که می آیی مرا مریم تو میخواهی تو همدم
      لبریزم از نامت ببین جلدم بر آن بامت کجایی؟
      در بند چشمانت دلم افتاده در دامت کجایی؟
      مریم تو می آیی دلم گوید که در راهی تو مریم
      گوید به من این دل مرا دیگر تو میخواهی تو مریم
      لبریزم از شوقت عزیز رفته از پیشم بیا تو
      گمگشته ی شهرم ببین گمگشته در خویشم بیا تو
      از من نزنج ای گل بیا هم نغمه ی بلبل بخوانیم
      هر لحظه و هر جا در این دنیا بیا با هم بمانیم
      من عاشقت هستم ببین با یاد تو مستم تو مریم
      بازا که عهدم را دوباره با دلت بستم تو مریم
      مریم بیا با هم بسازیم از وفا عشقی همیشه
      شیرین و فرهادیم به دستانم بده مریم تو تیشه
      ...
      گل مریم - مهدی بدری(دلسوز)
      ۳
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
      دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۱۰:۲۶
      درود جناب بدری خندانک

      زیبا سرودید خندانک

      راستی کنجکاو شدم بپرسم:
      مریم در شعر جاری، همان سارای قبلی اشعار شماست؟ خندانک

      احتمالا طبق دیگر اشعار اخیرتان پاسخ به دیدگاه نخواهید دادخندانک

      «از من نرنج» را «از من نزنج» نوشتید.
      مرتب کلاه را هم از سر «باز آ» برداشتید.خندانک

      این‌ها را گفتم که ثابت کنم تا پایان خواندمخندانک

      زندگیتان بر مدار مهر خندانک
      جمیله عجم(بانوی واژه ها)
      جمیله عجم(بانوی واژه ها)
      دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۱۰:۵۶
      خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      مهدی بدری ماشمیانی(دلسوز)
      مهدی بدری ماشمیانی(دلسوز)
      دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۲۰:۲۴
      سلام استاد
      متشکرم از حضور و حسن توجه شما
      سارا واسه دارا بود استاد
      دلسوز فعلا تک و تنهاست تو دنیایی که مورچه ها هم حتی جفت دارند
      از لطف حضور همه ی بزرگواران متشکرم
      زنده باشید و شاد خندانک
      ارسال پاسخ
      زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
      زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
      دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۲۰:۵۳
      سلام

      سپاس از روشنگری شما خندانک

      انشالله به زودی بختتان باز می‌شود و به خوش‌بختی از تنهایی بیرون می‌آیید خندانک

      طوبی آهنگران
      طوبی آهنگران
      پنجشنبه ۴ خرداد ۱۴۰۲ ۱۴:۲۷
      خندانک
      ارسال پاسخ
      جمیله عجم(بانوی واژه ها)
      دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۱۰:۵۶
      خندانک
      درودبرشما جناب بدری عزیز خندانک
      طولانی بود اما زیبا خندانک
      خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک
      طوبی آهنگران
      طوبی آهنگران
      پنجشنبه ۴ خرداد ۱۴۰۲ ۱۴:۲۸
      خندانک
      ارسال پاسخ
      محمد رضا خوشرو (مریخ)
      دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۲۲:۲۸
      خندانک خندانک خندانک
      سید هادی محمدی
      جمعه ۵ خرداد ۱۴۰۲ ۱۷:۱۵
      خندانک خندانک
      محمد رضا خوشرو (مریخ)
      حدود ۱ ماه پیش
      درود جناب بدری
      سروده عاشقانه ی خوبی بود
      بر قرار باشید خندانک
      عباسعلی استکی(چشمه)
      حدود ۱ ماه پیش
      درود بزرگوار
      بسیار زیبا و طولانی است خندانک
      جواد کاظمی نیک
      دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۰۷:۵۹
      درودبرشما زیبابود 🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻
      💙💙💙💙💙💙💙💙
      🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵
      💐💐💐💐💐💐
      🌼🌼🌼🌼
      💟💟💟
      ❤️❤️
      ❤️
      جمیله عجم(بانوی واژه ها)
      جمیله عجم(بانوی واژه ها)
      دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۱۰:۵۶
      خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      طوبی آهنگران
      طوبی آهنگران
      پنجشنبه ۴ خرداد ۱۴۰۲ ۱۴:۲۷
      خندانک
      ارسال پاسخ
      محمد اکرمی (خسرو)
      دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۰۸:۱۴
      مثنوی بلند و زیبایی بود
      عشقتون مستدام
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      جمیله عجم(بانوی واژه ها)
      جمیله عجم(بانوی واژه ها)
      دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۱۰:۵۶
      خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      طوبی آهنگران
      طوبی آهنگران
      پنجشنبه ۴ خرداد ۱۴۰۲ ۱۴:۲۷
      خندانک
      ارسال پاسخ
      بهاءالدین داودپور تخلص بامداد
      دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۱۳:۴۲
      درود شاعر گرامی زیبابوداگرچه حکایت تلخی هجران بودپاینده باشید
      علی نظری سرمازه
      دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۲۲:۰۴
      درود بیکران جناب دلسوز
      زیباست
      خندانک خندانک خندانک
      دلسوز باید
      دلسوزیهاشو واسه یکی نگه داره...
      طوبی آهنگران
      طوبی آهنگران
      پنجشنبه ۴ خرداد ۱۴۰۲ ۱۴:۲۸
      خندانک
      ارسال پاسخ
      ابوالحسن انصاری (الف رها)
      سه شنبه ۲ خرداد ۱۴۰۲ ۱۱:۱۶
      درود جناب بدری

      زیبا سرودید خندانک خندانک خندانک
      طوبی آهنگران
      طوبی آهنگران
      پنجشنبه ۴ خرداد ۱۴۰۲ ۱۴:۲۸
      خندانک
      ارسال پاسخ
      یدالله عوضپور    آصف
      سه شنبه ۲ خرداد ۱۴۰۲ ۱۶:۳۲
      یار دیرین جناب بدری عزیز.
      درود برشما
      مشتاق دوباره خواندنت می مانم
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      طوبی آهنگران
      طوبی آهنگران
      پنجشنبه ۴ خرداد ۱۴۰۲ ۱۴:۲۸
      خندانک
      ارسال پاسخ
      نیلوفر تیر
      سه شنبه ۲ خرداد ۱۴۰۲ ۱۹:۳۴
      درود بر شما خندانک
      حسن زمانی
      چهارشنبه ۳ خرداد ۱۴۰۲ ۰۰:۴۹
      مثنوی آهنگینی بود
      دست مریزاد شاعر گرامی
      🌺🌺🌺
      طوبی آهنگران
      پنجشنبه ۴ خرداد ۱۴۰۲ ۱۴:۲۹
      سلام جناب بدری بزرگوار احسنت بر شما بسیار عالی
      دست مریزا
      از سروده ی بسیار بسیار زیبا شما
      ساسان نجفی(سراب)
      حدود ۱ ماه پیش
      درود بر شما..
      زیبااااست..
      خندانک خندانک
      خندانک خندانک
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      3