سَرطان، لَخته ی خون را تن من قاب گرفت آخرین تکّه ی من را، سَرِ قُلّاب گرفت شانه از خرمن مو سهمِ خودش را برداشت حاصلش را سرِ گیسوی عروسکها کاشت شاعرت را تو ببین ، قُرص جوابش کرده قبل هر زلزله ای ، غُصّه، خرابش کرده
سلام و عرض ادب و احترام خدمتتان سرکار خانم سمیعی ارجمند ممنونم از نظر محترم و نگاه زیبایتان به شعر و موسیقی نواختم درود بر شما به مهر و تکاپو باشید همیشه
عجب استفاده حداکتری از عبارت بنیاد محک کردی حتی به نظرم دم تا معنی هم میشه از شعرت کرفت واقعا موسیقی کناری 😊 شعرت عالیه اینکه خودت مینوازی در واقع مهمه اگه یک موزیک با یک ارکستر حرفه ای بود شاید انقدر حال نمیداد زنده باشید
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست . استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
درودبرشما جناب صادقی
کوتاه زیبایی بود