يکشنبه ۲ دی
|
دفاتر شعر بهاءالدین داودپور تخلص بامداد
آخرین اشعار ناب بهاءالدین داودپور تخلص بامداد
|
گلچین
آسمان امشب صاف
بادی گرم پیداست
ومهتاب نقره فام رخشان وستاره هاچراغانی
بی حضور ابرهاچه تماشاییست
واما من من خسته من تنها
تکیده برتن چوبی
روی ایوانم مقابل باغ نارنجم
به یادتو عزیزجان
غزلخوانم، پریشانم
زنای خسته رنجورم
بخوانم همنواباجیرجیرکها
ترانه ی الهه ی ناز
کجایی تونگارمن
فریبنده فریبا یارمن
اگرچه ازتودورمن
ولیکن یادتوآرامش جان است
شدم دلتنگ وبی تابت
چه حسی دارم امشب من
چه شوقیست دیدن رویت
گمانم این حوالی هستی ای جانم
عزیز نازنین من
بیا بنشین کنارمن
صدای قلب تودرقلب خویش خوانم
پریوش ای پری چهره
می ترسم باز
خیال دیدن رویت
شودتبخیردرین گرما
بیاامشب کنارمن
پیاله پر کن ازمی کهنه
ازآن لبهای میگونت
شوم مست وخراب امشب
زگرمای تن وشمیم گیسویت
بگیرم دربغل دمی آن قددلجویت
فدای چشم جادویت
تن نازک بلاومرمرسینه ات
وساق سیمینت
ورقص موهایت
میان دستانم
ونقش دسته ای شبنم
روی گونه ومیان پیچش مویت
هوایی می کنددل وامانده ام امشب
توای زیباتر وخوشبوتر ازگلها
میان جمله ی گلها
برای سالها کرده ام گلچین
بهاالدین داودپور. بامداد
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.