پنجشنبه ۱۸ بهمن
چند فرود و فراز ! شعری از
از دفتر - هزاره بیم - نوع شعر دوبیتی
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۲ ۲۰:۴۸ شماره ثبت ۱۱۹۳۹
بازدید : ۷۴۷ | نظرات : ۱۸
|
|
تب
کردم از بس
که از تیپ افتادم!؟
* * * * *
هفتاد و دو بار؛
با اجبار از بامِ خوار، آوار شدم!
جانم اما هفت مرغزار به پروردگار
نزدیک تر شد و نامم نشِکست!
* * * * *
از اوجِ سختی،
در رخنه ی پستی
تخته، تخته شدم تا پخته تر
بر « گستره ی افق » تقطیر، شوم!
* * * * *
نگاهم کِه می کنی
پلکم پت پت نمی کند!
* * * * *
سخنم را گردن می زنم
خون اگر آمد نفرینم کن!
* * * * *
گلیمِ بلبل را
هرگز لگد نکرده ام!
* * * * *
قصاب!
غمِ - تو - نه
گُسستِ قصه ی عشق،
نه دغدغه ی زندگی ست،
سمی ست کشنده!
غروبِ روزهای سبزی ست کِه
دریچه ی دل را بی پروا
گِل می گرفتی!
سینه ی سرخ قناری،
مزه ی فعلِ نا ثوابت بود،
و اشکِ رقیقش،
رقاصه ی غلیانت!
***
< - پژواره - >
^ ^ ^ ^ ^ ^ ^
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.