به تو پناه آورده بود
تویی که ملکه ی زن بورها ی عسلی در اسارت محافظان بی سلاح بودی
مرغی که جوجه هایش هوس پرواز کرده بودند
در سراشیبی سقوطی مرگبار
دلش علیل بال بال زدن و ذلیل خرد جمعی
جوانه های امید اندیشش می شد
آرزوی عجولش آواز خروس بی محل را طعمه ی کلاغان رم کرده از کلوخی می کرد که قارقار عصرانه های مرگبارشان پنیر همسایه ها را کشک می سابید
سکوت معنای فریادی هنجارشکن میداد
بیداد پر از داد تعارض شده بود
شعرینگی شورش را علیه بی شعوری به نمایش گذاشته بود
نسیم های مخالف را با باده های مخفف ناکام می کردند
تا بادهای موافق ِ ذهن ِ پریشان شده ها ، زلف ها را پریشان تر از همیشه بتراشند
هرج و مرج عجیبی بر مجتمع مسکونی حیوانات اهلی سایه افکند
ترویج بی بند و باری معیشتی را باری به هر جهت مطالبه گر بودند
ترس و دلهره و اضطراب ضریب هوشی گربه را دو چندان می نمود
زلزله ی سوءظن آرایی به جنبل های آرایش شده ،
ذهن های ظهور بیداری را آوار آرواره های منقرض
می ساخت
خور و پف دکه های خرافه خواب خرد را آشفته از شِکوِه های بی شکوه می نمود
نفس های بریده بریده ی سگهای هار از دهانه ی شلیک شکهای نابجا
واق واق وحشت انگیز بی وفایی می سرود
کوتوله های مارمولک نما سر از پستوی تشابهات جنسی در آوردند
مورچه ها موریانه ها را اسکان موقت داده بودند
لای کرم زخمهای وسوسه
سوسکها به ساز کفگیر های به ته دیگ خورده می رقصیدند
عنکبوتیان تارهای تنیده ی دور و برشان را تفرجگاه
مگسهای خرمگسنشان نمودند
نقشهای یکنواخت موزائیک ها موزیک آرام می نواختند
موکت ها کت و کول بسته با چسبهای ناراضی
واریس ایستادگی گرفته بودند
دمپاییها مسیر دم ِدر تا دستشویی را سه سوته طی می کردند تا محتویات اضافه ی وزن وروجکهای جهش یافته را تخلیه ی مکانیکی نمایند
روی پاهایی که ، بهانه ی خوبی برای سکته ی سکسکه های سکوت تدارک دیده بودند
سپیده ی سپیده دمان روز کوری را گور گناه جوگیر شده از جهالت خیس خواند
و عصیان آدمها عصبانی تر از این همه بی نظمی منظم
حشره کش ها را ارتقاء علمی بخشید...
هر چند که به لایه های عمیق تر سروده های اجتماعی نباید وارد شد
و الا به قول خودش آدم فروشی ، آدم فروشی میکند که هیچ ، ارث مرحوم پدر عزیزش را هم مطالبه مینماید
با این مقدمه
برداشت مختصر و سطحی از این سروده اجتماعی عمیق را در حد قلم قاصر خود بیان مینمایم
شرح میدهد که چرا ناگهان خانم های جوان و میان سال روسری ها را برداشته و اعتراض خود را به شکل زنان بی حجاب مو بور نشان میدهند:
\"به تو پناه آورده بود
تویی که ملکه ی زن بورها ی عسلی در اسارت محافظان بی سلاح بودی
مرغی که جوجه هایش هوس پرواز کرده بودند
در سراشیبی سقوطی مرگبار
دلش علیل بال بال زدن و ذلیل خرد جمعی
جوانه های امید اندیشش می شد\"
مرغ کنایه از زنان جوان ماست
جوانی که در آرزوی آزادی است
نگران آینده و زندگانی خویش است
محافظان بی سلاح کنایه از مردان جوانی است که معمولا این روز ها خانم های بی حجاب را همراهی میکنند
میگوید که بی حجابی بهانه ای برای اعتراض به نابسامانی هاست
برای مقابله با آین پدیده امور باید اصلاح شود
بگیر و ببند برای جلو گیری از بی حجابی موثر نیست
بقیه اش با شما.........