شنبه ۱ دی
|
آخرین اشعار ناب اسد زارعی
|
سبز وخرم شده دشت و دمن از باد بهار
فصل روییدن گل گشته و گل گشتن خار
آسمان پاک و زلال
آفتابش خوش خُلق
نم نم از گریه ی ابر
نرم گردیده دل سخت زمین
چرخ موزون و روان می چرخد
دور شادی وشراب است و غزل خوانی و عشق
ناز شست آب و خاک و آفتاب
*********
محفل سبز بهار
فرصت گرد همایی شمیم است وصبا
چه معطر شده تن پوش زمین
عطر وحشی حیات
همه جا پیچیدست
باز کن پنجره را
*****
وقت دلتنگی نیست
هر نفس یک نفس از فرصت ما می کاهد
لحظه ها سخت مقید به عبورند وشتاب
ومجال من وتو
شاید اندازه ی یک جرعه لبخند ومحبت باشد
نازنین باده بیار
******
نازنین ، ای گل گلگون رخ ناز
لب گلگون تو و کاسه ی چشم من مست
گُل و گلدان لب پنجره ای خواهد شد
این گُل سرخ شکوفا شده را می بینی ، از گِل مثل تویی روییدست
چشم برهم بزنی کاسه ی سخت سرمان
شده پیمانه ی بزم دگران
دم غنیمت بشمار.
اسد زارعی
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
زیبا و خوش آهنگ بود