چهارشنبه ۱۹ دی
|
دفاتر شعر برهنه در بارانِ دره ی کومایی
آخرین اشعار ناب برهنه در بارانِ دره ی کومایی
|
خنده هایت را پنهان کن،
پنهان،پنهان.
که سوداگری ای چنین،
خریداری اش جز قلب حسرت کِش من نیست،
آن هم در هنگامه ای که خار در خنده ها نَقب می زند.
خنده هایت را باد
خواهد پژمرد،
چه که آبشارِ چشم من
در این بادِ سَموم
یارای برون شدنش از مزارِ اندوه نیست،
و لاک پشت های تردید
بر اندیشه های من
تخم هایی نفرین شده گذاشته اند.
خنده هایت را خواب کن،
خواب،خواب.
مبادا سنگ ها بیدار شوند
و آتش به گیسوانِ تابناکِ خنده هایت زنند،
که قلبِ پروانه ای من
سرد خواهد شد،سرد.
خنده هایت را در خوابِ سنگِ قلبِ پروانه ایم پنهان کن !
(برهنه در بارانِ دره ی کومایی)
فخرالدین ساعدموچشی
|
نقدها و نظرات
|
درود بر شما مهربان استکی ! 2 سال می شود از دیدار شما و دیگر دوستان بی بهره ام. در این 2سال اندوه ها کشیدم مهربان دلم سخت تنگ بود و اکنون اشک شادی می ریزم که به جرگه و آغوش شما برگشته ام خداوند بودش شماو دیگران را از من نگیرد
همین اندازه موهبت از جهان برای کافی ست سپاس | |
|
درود بر شما مهربانو و خواهرم مانده نباشید سپاس از بودن تان و هستی سبزتان همیشه سربلند، شاد و پیروز باشید
| |
|
درودتان می رسانم از درون جانم و از ته دلم. به خواست هرمز همیشه سربلند باشی سپاسگزارم از این همه راستینگی
| |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
سپیدی زیباست