جمعه ۷ دی
زیرِ پل شعری از محمد حسنی
از دفتر قریبِ قریبِ.. تو نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱۶ بهمن ۱۴۰۱ ۱۰:۳۷ شماره ثبت ۱۱۷۲۴۹
بازدید : ۷۵۶ | نظرات : ۸
|
آخرین اشعار ناب محمد حسنی
|
زیر پُل بَنِر شهیدی که می خندید
زُورِ سال ها، هُنرِ
ادامه ی راه شان نمایان بود
خیابان های ترک برداشته
کودکان کار
راننده ها ی عبوس از مزاحمت بی زار!
صدای
آهنگران، از بلند گو های نصب شده
و پخش نام هایی که نبودند ببینند
که این روز ها
این آهنگ، گران تمام می شد!
اما آنچه نمایان نبود:
خنده ی شهید بود روی بنر
نمیدانم
شاید، خنده ی چشمِ جان بود
که از چشم ما پنهان نشسته بود!
محمدحسنی
|
نقدها و نظرات
|
درود استاد استکی عزیز سپاس از حضور شما سایه تان مستدام در پناه خدا | |
|
درود بر شما و حضور خوبتان بانو ادیب رامیار گرامی سپاس از لطفتان موید باشید در پناه خدا | |
|
درودجناب کاظمی نیک سپاس از شما و حضورتان در پناه خدا | |
|
درود بر شما ادیب اسدی عزیز سپاس از شما و حضور تان در پناه خدا | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و پر معنی است