سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 3 آذر 1403
    22 جمادى الأولى 1446
      Saturday 23 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۳ آذر

        به جرات برگرد

        شعری از

        سارا (س.سکوت)

        از دفتر از جنس فریاد نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۳ بهمن ۱۴۰۱ ۱۶:۰۰ شماره ثبت ۱۱۶۸۷۰
          بازدید : ۶۲۰   |    نظرات : ۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر سارا (س.سکوت)

        شده آشوب دل از ناز نگاهت،برگرد
        تا ابد منتظرم، باز به جرات برگرد
         
        خون دل می خورم از بی توییِ این خانه
        دست بردار از این کوه لجاجت برگرد
         
        ساحل غم شده ماوای دلم بی نفست
        ناخدایی کن واز روی محبت برگرد
         
        بی تو طوفان زده فانوس دلم خاموش است
        در دل تاریکی،... راه به عادت برگرد
         
        خاطرم گم شده در سیل غمِ خاطره ها
        عقل را تا که نبرده است به غارت برگرد
         
        مانده دشت دل من در عطش بارانت
        آسمان چشم به راه است به رغبت بر گرد
         
        بی تو زندان شده شهر نفسم، خواهم مرد
        بعد مرگم تویی و بار ملامت برگرد

        سارارحیمی(س.سکوت)
        ۳بهمن۴۰۱



        ۱
        اشتراک گذاری این شعر
        ۴۸ شاعر این شعر را خوانده اند

        احمدی زاده(ملحق)

        ،

        آرمان پرناک

        ،

        محمد گلی ایوری

        ،

        مصطفی محمدی ( شوریده)

        ،

        یدالله عوضپور آصف

        ،

        شبنم حکیم هاشمی

        ،

        احسان فلاح رمضانی

        ،

        علیرضا شفیعی

        ،

        سارا رحیمی(س. سکوت)

        ،

        محمدحسن پورصالحی

        ،

        مهرداد عزیزیان

        ،

        علی نظری سرمازه

        ،

        رحیم فخوری

        ،

        بتول رجائی علیشاهدانی(افاق)

        ،

        زلیخا رامیار،امید سحر

        ،

        حسین احسانی فر(منتظر لنگرودی)

        ،

        مریم کاسیانی

        ،

        اصغر ناظمی

        ،

        جمیله عجم(بانوی واژه ها)

        ،

        محمد حسنی

        ،

        فاطمه بهرامی

        ،

        شاهین زراعتی رضایی (آرمان)

        ،

        عباس ترکاشوند

        ،

        عباسعلی استکی(چشمه)

        ،

        معصومه خدابنده

        ،

        شاهزاده خانوم

        ،

        قربانعلی فتحی (تختی)

        ،

        جواد کاظمی نیک

        ،

        مسعود آزادبخت

        ،

        هواجان جاویدان

        ،

        زهره دهقانی ( شادی)

        ،

        محمد علی رضاپور

        ،

        بهاءالدین داودپور تخلص بامداد

        ،

        طوبی آهنگران

        ،

        مهدي حسنلو

        ،

        نیره صدری

        ،

        فرهاد احمدیان

        ،

        دریا نجفیان

        ،

        مجتبی شفیعی (شاهرخ)

        ،

        اميرحسين علاميان(اعتراض)

        ،

        بهروز عسکرزاده

        ،

        حسن محمدقاسمی

        ،

        طلعت خياط پيشه (طلاي كرماني)

        ،

        فریال امینا

        ،

        حسن مصطفایی دهنوی

        ،

        مینا فتحی (آفاق)

        ،

        م فریاد(محمدرضا زارع)

        ،

        طاهره حسین زاده (کوهواره)

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        نادر امینی (امین)

        یکی از بزرگان اهل شعر درودی فرستاد برمن از روی مهر نبودم لایق حمو ثنای بندگان بباشم حقیری زشرمندگان سرودم تا که سنجم عهد خویش به اشک یتیمان پای افتاده پیش نه من آن نیک سرشتم در این روزگار ولی من کجا وسعدی روشن فکار کنون من درودی فرستم مریم که عادل بود کنیه اش چو عادل هماره بود با همه بنیه اش
        مدینه ولی زاده جوشقان

        تو ای آن که در قلب و روح منی اا خداوند حکمت خدای غنی اا به اطراف خود هم نگاهی بکن اا بتابان بر این سر زمین روشنی مدینه ولی زاده ی
        مریم عادلی

        درود برشما شاعر نیک سرشتتتت کاش دنیااز فکرتان مینوشت
        نادر امینی (امین)

        مرده آن است که نامش به نکویی نبرند ورنه هرمرد تبهکار به جهان زنده بود لیک مرد فداکار فلکی زنده کند دست دردست فقیران دهد و خرج یتیمان بکند این چنین که رسم خردی درجهان زنده بود پیش یزدان همه از فقر وغنیآن برازنده بود نه ستم بیند و نه ستمکار بود عاقبت در پی عقبی رود پا زدنیا بکشد
        مریم عادلی

        دستها خالی اند ازسخا و سلامممممم هیچ چیز پس نجو ای نکومرد تام

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        4