شنبه ۱۰ آذر
|
دفاتر شعر مهدی بدری ماشمیانی(دلسوز)
آخرین اشعار ناب مهدی بدری ماشمیانی(دلسوز)
|
دور نشو از دل بی تاب من
تحملم کن گل همراز من
فصل زمستان نفسم را گرفت
گوش کن از پنجره آواز من
در پی تو دویده ام شب به شب
شعله ی عشقت به جگر،سوختم
دور نشو چشم و چراغ راهم
بمان که من چشم به تو دوختم
دور نشو آتش پنهان من
شعله بکش شرر به جانم بزن
شاعر شبهای غم آلوده ام
صاعقه ای بر آسمانم بزن
از من دیوانه تو دیگر مرنج
دور نشو در به در غربتم
مرگ مرا می نگرد نازنین
اجل خبر می دهد از تربتم
دیگر از این بی ثمری خسته ام
بی تو مگر می شود آیینه بود
چشمه ی جاری و زلالم تویی
سینه ی تو همیشه بی کینه بود
هراس من سکوت لبهای توست
حرف بزن با من تنها عزیز
دور نشو دور نشو مهربان
دلم گرفته بی تو اینجا عزیز
...
مهدی بدری(دلسوز)
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
پر احساس و زیبا بود