جمعه ۲ آذر
رویا شعری از محمد حسنی
از دفتر حیا نوع شعر شعرناب
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۲۵ دی ۱۴۰۱ ۱۷:۲۲ شماره ثبت ۱۱۶۶۵۴
بازدید : ۱۰۱۵ | نظرات : ۹
|
آخرین اشعار ناب محمد حسنی
|
وارد خانه شد
سر و رویش را از برف تکاند
و بدونه توجه به اطراف
روی کاناپه دراز کشید
و خوابید
همسر او بود بهار
که این شب هم، زیر نور چراغ مطالعه
و در پایان انتظار
مسکن خوابش را در زار، نوشت:
چه بهارِ پُر احساسی می شد
پایان یک زمستان برفی
همه ی
آدم برفی ها آب می شدند
محمدحسنی
|
نقدها و نظرات
|
درود استاد استکی عزیز سپاس از حضور شما در پناه خدا | |
|
درود شاهزاده عزیز سپاس کنار آدم برفیا هوا سرده چه زمستان باشه چه بهار مستدام باشید در پناه خدا | |
|
درود بر شما محمد عزیز قلب به این پر احساسی و آدم برفی!؟ من در شما تنها جوانه ها و پر از شکفتن دیدم سپاس از حضورتان موفق باشید در پناه خدا | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و جالب بود