سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 16 ارديبهشت 1403
    27 شوال 1445
      Sunday 5 May 2024
      • روز جهاني ماما
      به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

      يکشنبه ۱۶ ارديبهشت

      ماهی بی پروا

      شعری از

      سینا عباسی

      از دفتر شعرناب نوع شعر غزل

      ارسال شده در تاریخ جمعه ۲۹ مهر ۱۴۰۱ ۱۹:۴۰ شماره ثبت ۱۱۴۳۶۴
        بازدید : ۳۰۴   |    نظرات : ۱۳

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر سینا عباسی

      منم یک مرد اعدامی که فردا دردسر دارد
      چو ماهم حکم مرگم را به دستانش سحر دارد
      منم بهمن که در برنو هزاران تیر پر دارد
      ولی از مهر در چشمان آذر هم خبر دارد
      منم پروانه ای خشکیده بر متروکی پیله
      که از بی مهری گلدان دگر شوق سفر دارد
      منم آن طالع چرکین ، که ساحرها بگفتندم
      که هر دم بخت بداختر به من میل ظفر دارد
      منم آن شعله ی روشن که بر صحرا رها گشته 
      که دیگر زندگی حتی ، برای او ضرر دارد
      منم آن شاعر سائر به دشت و باغ بی طائر
      که حتی دیدن برگی ، به قلب او اثر دارد
      منم یک بی نوا، ماهی بی پروا که می داند
      که دل بر طعمه ی صیاد بستن بس خطر دارد
      ولی در دام صیادش به از تنهایی دریاست 
      خدا داند ، خدا داند ز عشقی که نظر دارد
      خودم از شوق خودسوزی روم سوی مسیر دل
      کجاست عقل خرمندی که من را بر حذر دارد
      ۸
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      سید هادی محمدی
      يکشنبه ۱ آبان ۱۴۰۱ ۱۹:۰۷
      سپاس خدای را که فرصتی دوباره داد تا بنویسم

      شعری پیش رو داریم از جناب آقای سینا عباسی که چند سطری در خصوص آن خواهم نوشت

      وقتی در نقد ها از زبان روز شعر سخن به میان می آید عده ای گارد می‌گیرند که زبان گذشتگان را کهنه و کهنه سرایی را مذموم می‌دانیم این در حالی است که ایشان
      نه تنها درست فکر نمی‌کنند بلکه بر جهل خودشان هم اصرار دارند.

      در این شعر از دو منظر مقوله ی زبان در شعر را بررسی خواهم کرد.

      🔷 الف)  ما شعر را برای مخاطب امروز می سراییم
      هدف غایی شعر ارتباط با دیگران و مخاطب است
      در هر دوره ای زندگی مردم تحت تاثیر علوم حقیقی است و ابزارهایی که در زندگی استفاده می‌کنند مختص همان دوره است.
      دریافت های مردم هم از همین مشاهدات عینی در جامعه بوده و به نوعی به آن زندگی عادت کرده اند
      مانند مردم هم عصر جناب حافظ که ابزارهای مخصوص آن زمان را داشته اند و به آن عادت کرده بودند و شعرا با توجه به دریافت های ذهنی مردم اشعار را بر مبنای آن سرایش می‌کردند.
      مقولاتی مانند شمع و اشتر و کبوتر نامه بر و چاپار و اسب و غیره
      شاید برای مخاطب امروز باد صبا ملموس نباشد در حالی که پنجره را می‌گشاید و صدای بوق اتومبیل ها و دود آنها فضای اتاق را میگیرد
      پس برای ارتباط با مخاطب امروزی حتما زبان شعر باید از فاکتورهای روزمره نشأت بگیرد وگرنه برای خواننده جذاب نخواهد بود این به آن معنی نیست که اشعار گذشتگان در عصر کنونی جذبه ندارد خیر اشعاری که در زندگی مردم جاری بوده حتی ماندگار شده اند مانند زبان حافظ و سعدی و مولانا اما اشعاری که با زبان مردم سخن نگفته و از کلمات غیر مصطلح استفاده کرده اند مورد عنایت مخاطب عام نبوده است.
      در بند دوم این نقد به نحوه ی استفاده از هر دو زبان اشاره خواهد شد پس فعلا عجله نکنید و قضاوت نفرمایید.
      یکی از شاخصه های اصلی شعر در زبان امروزی سهل و ممتنع گفتن است «سهل و ممتنع»گفتن تسلطِ بیانی بسیار می‌خواهد و شاعر باید آنقدر متبحر باشد تا از میان کلمات عادی شعری با مضامین عالی بسراید.
      وگرنه شعر گفتن با کلمات قلنبه و سلنبه و چیستان نویسی نه سواد شاعر را میرساند و نه مخاطب با آن ارتباط می‌گیرد شعری که مخاطب برای فهم آن چندین بار به لغت نامه سر بزند به درد خود شاعر می‌خورد و بس و هیچ رسالتی در قبال مخاطب ندارد.
      از شاعران قرون گذشته حضرت سعدی را  شاعر سهل و ممتنع نویس می دانند

      ب) لزوم حفظ وحدت در زبان شعر

      حال با توجه به مطالب فوق شاعر مختار است در زبان کهن شعر بگوید یا در زبان روز واصلا و ابدا در زبان کهن شعر گفتن به شرطی که به چیستان نویسی و مبهم گویی مختوم نشود ایرادی ندارد اما فاجعه از جایی شروع می‌شود که این دوزبان باهم مخلوط می‌شود
      و شاعر در واژگان کهن و کهنسرایی از کلمات امروزی استفاده می‌کند.
      درست همین کاری که دوست شاعرمان جناب سینا عباسی انجام داده اند
      واژگان برنو و پروانه و طائر کلماتی نیستند که بتوان در یک زبان مخلوط کرد.
      بافت شعری جناب عباسی کهنه است
      کلماتی مانند بگفتندم، سائر، طائر شاهد بر این مدعا است.
      ایشان دوزبان را باهم بدون در نظر گرفتن شاخص های زیبا شناختی مخلوط کرده‌اند که این آسیبی است بر ساختار شعر
      استفاده از زبان شعر کهن و یا زبان آرکائیک زمانی به شعر ما کمک میکند که از دل این کهن سرایی، به شعر مدرن برسیم.
      درست کاری که شاملوی بزرگ با زبان آرکائیک کرد

      🔷  ایشان وقتی که میگوید:
      (نخست دیر زمانی در او نگریستم
      چندان که چون نظر از وی باز گرفتم
      در پیرامون من
      همه چیزی
      به هیات او در آمده بود .
      آن گاه دانستم
      که مرا دیگر از او گزیر نیست)

      درست است که این زبان سخت و متشخص است اما ایشان توانسته از زبان آرکائیک آشنازدایی کند و با این زبان به داد درد مردم برسد به طوریکه هیچ انتقادی بر او نباشد.
      با زبان لغت نامه ای شعر گفتن نه تنها دردی از درد مخاطب درمان نمی‌شود بلکه تصوری از شعر ما هم در نظرش نقش مثبتی نمی بندد 

      رودکی سمرقندی در شعر معروف خود بوی جوی مولیان
      می‌گوید
      رود جیحون از نشاط روی دوست
      خِنگ ما را تا میان آید همی

      مشاهده می‌شود علاوه بر تغییر دستور زبان در طول زمان معنای کلمات نیز دچار تغییر شده اند
      در زمان رودکی کلمه ی خِنگ به معنی اسب است اما این کلمه در زمان حال به‌معنای ابله مورد استفاده قرار می‌گیرد.
      اولین عارضه ای که استفاده از واژگان متروک دارداحتمال درک نشدن معنی توسط مخاطب است
      شاید بتوان این مشکل را با مراجعه به لغت نامه حل کرد
      اما شعر دیگر آن شفافیت را برای مخاطب ندارد
      این دریافت عقلی است نه حسی
      خاقانی شروانی در وصف پیامبر می‌گوید
      عطسه ی او آدم است و عطسه ی آدم مسیح

      در برخورد اول ما به یاد عطسه می افتیم اما منظور از عطسه در این شعر تربیت شده است و هیچ گاه این کلمه برای مخاطب امروز حس تربیت شده را نمی‌دهد و ناخود آگاه ذهن به سمت عطسه کردن می‌رود.

      گفتنی در این باب زیاد است اما به دلیل اینکه ملال آور نشود در این حد بسنده میکنم

      امید که شاهد آثار پربارتری از شما باشم

      بمانید به مهر و بسرایید

      یا علی مدد

      سید هادی محمدی


      خندانک خندانک خندانک خندانک
      جمیله عجم(بانوی واژه ها)
      جمیله عجم(بانوی واژه ها)
      دوشنبه ۲ آبان ۱۴۰۱ ۱۱:۱۹
      خندانک
      درود استادمحمدی
      چقدرعالی آموزش می دهید
      ممنونیم خندانک
      خندانک
      ارسال پاسخ
      جمیله عجم(بانوی واژه ها)
      دوشنبه ۲ آبان ۱۴۰۱ ۱۱:۲۳
      خندانک
      درودبرشما خندانک
      زیبابود
      والبته می تواند زیباترهم بشود
      شما ذهنتون موسقیایی است استعداد خوبی دارید برای سرودن
      مطمانا باراهنمایی استادان این انجمن بهتروبهترهم خواهدشد قلمتان
      من نوعی درابتدای سرودن خیلی مشکلات داشت شعرهایم ولی با تلاش ومطالعه واستفاده از آموزش نقادان واستادان سخت گیری که داشتم راه افتادم
      ان شاالله که روزبه روزشاهدآثارزیباتری ازشماباشیم
      موفق باشید خندانک
      خندانک
      محمد فاضلی نژاد
      يکشنبه ۱ آبان ۱۴۰۱ ۰۶:۳۵
      درود به شما دوست عزیز
      ولی از مهر در چشمان آذر هم خبر دارد
      خندانک خندانک خندانک
      سینا عباسی
      سینا عباسی
      يکشنبه ۱ آبان ۱۴۰۱ ۲۰:۳۱
      سپاس از تفضل همایونی شما
      ارسال پاسخ
      مریم کاسیانی
      يکشنبه ۱ آبان ۱۴۰۱ ۰۸:۳۵
      درود بر شما شاعر ارجمند
      عالی بود
      برقرار باشید ان شاءالله
      خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک
      خندانک
      سینا عباسی
      سینا عباسی
      يکشنبه ۱ آبان ۱۴۰۱ ۲۰:۳۲
      سپاس از تفضل تان خندانک
      ارسال پاسخ
      حسین احسانی فر(منتظر لنگرودی)
      يکشنبه ۱ آبان ۱۴۰۱ ۱۰:۱۳
      سلام و عرض ادب جوان آینده دار شعر ناب
      آفرین بر شما
      زیبا سرودید و بر دل نشست. خندانک
      پیشنهاد می کنم که اشعار شاعران معاصر را بیشتر مطالعه کنید تا زبان شعری تان به معیار امروز نزدیک تر شود.
      طلعت خياط پيشه (طلاي كرماني)
      يکشنبه ۱ آبان ۱۴۰۱ ۱۹:۳۹
      جناب عباسی ارجمند
      زیبا سروده اید و خواندنی درود بر شما
      برایتان موفقیت روز افزون آرزو دارم
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      سینا عباسی
      سینا عباسی
      يکشنبه ۱ آبان ۱۴۰۱ ۲۰:۳۲
      سپاس از لطف همایونی خندانک
      ارسال پاسخ
      يکشنبه ۱ آبان ۱۴۰۱ ۰۸:۰۱
      سلام و عرض ادب
      چو ماهم حکم مرگم را به دستانش سحر دارد
      چقدر با این مصرع میشه تصویرهای دردناکی در ذهن پروراند
      موفق باشید بسیار زیبا بود خندانک
      سینا عباسی
      سینا عباسی
      يکشنبه ۱ آبان ۱۴۰۱ ۲۰:۳۲
      سپاس از لطف همایونی خندانک
      ارسال پاسخ
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      0