زِ دستِ زلفِ سیاهش ملالی اَسْت دلم
گرفته ماتم و غم چون عَزا لی اَست دلم
⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘
ندانم آی که چه اسرار دارد عالمِ عشق
اسیرِ عشق شده لاابالی است دلم
⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘
به پیشِ سؤگلی اش مثلِ غنچه سرخ شود
مثالِ دخترِ با حُجب خِجالی است دلم
⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘
به مرگ هم نکشد دستِ ازنگارِ خودش
رقیب هست دروغگو که خالی است دلم
⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘
فلک به من نکند ظلم ، آن رقیبم کرد
نویس درد و غمم ماجرائی است دلم
⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘
زِیار گشته فراق ، چون شکسته نی ماند
به غم نشسته امیدِ وصالی است دلم
⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘
بیا و دردم و واحد نگو به آن دلبر
اسیرِ دامِ شکوه و جلالی است دلم
⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘
عَزالی=ماتمزده
(شعر واحد را ازترکی به فارسی ترجمه کرده ام)
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست . استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
زیبا و جالب بود