سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        نزدیک

        شعری از

        محمد حسنی

        از دفتر قریبِ قریبِ.. تو نوع شعر شعرناب

        ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۳ شهريور ۱۴۰۱ ۰۲:۵۴ شماره ثبت ۱۱۲۹۰۱
          بازدید : ۲۴۳   |    نظرات : ۱۶

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        یک بوسه
         
        فاصله است
         
        تا پیوند(در همه)
         
        اما بگو
         
         تا بحال
         
        چند بار بوسیدم ات
         
        تو را
         
        در حس
         
        در حواس
         
        و در حال، دیدم ات!؟
         
        نا شکر نسیتم
         
        تو در هر بوسه، بال دادی
         
        به اوج ام بردی
         
        نزدیکتر ایستاداندی
         
        و ایستادی
         
        و لحظه ای شده
         
        فکر کردم کنارتم!
         
        اما بگو
         
         این نزدیک
         
         چقدر فاصله است
         
        و این نزدیک ها را، چقدر
         
        کنار هم بگذارم!
         
        تا بچسبیم
         
        بپیوندیم
         
        راستش اول خواستم 
         
        از آن می و پیمانه مرسوم و
         
        معروف عرفا
         
        سخن بگویم
         
        که گاه پُر است
         
        گاه لبریز
         
        گاه لب پَر !
         
        اما دیدم با نسلِ حال
         
        که آن را تلخ 
         
        در پیمانه ی بلورین می نوشند!
         
        سخن از اصل و آگاهی!
         
        کمی دشوار است
         
        از یک چیز ساده(بوسه)
         
        که نزدیک و بانی پیوند هاست
         
        مثال زدم
         
        *
         
        یک بوسه ی دیگر
         
        و باز نزدیک و نزدیک..
         
        ای دوست
        فاصله را پر کن!
         
         
         
        محمدحسنی
         
         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        شاهزاده خانوم
        پنجشنبه ۳ شهريور ۱۴۰۱ ۱۰:۰۳
        درود جناب حسنی بزرگوار خندانک
        بسیار عالی خندانک خندانک
        محمد حسنی
        محمد حسنی
        شنبه ۵ شهريور ۱۴۰۱ ۰۰:۰۳
        درود شاهزاده عزیز
        سپاس از حضورتون
        بریرار باشید خندانک
        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        پنجشنبه ۳ شهريور ۱۴۰۱ ۱۹:۲۴
        درود بزرگوار
        بسیار زیبا و پراحساس بود خندانک
        محمد حسنی
        محمد حسنی
        جمعه ۴ شهريور ۱۴۰۱ ۲۳:۵۸
        درود بر شما
        و سپاس استاد استکی عزیز خندانک
        ارسال پاسخ
        تکتم حسین زاده
        پنجشنبه ۳ شهريور ۱۴۰۱ ۰۹:۲۵
        درود جناب حسنی
        بسیار زیبا بود
        ⚘⚘
        محمد حسنی
        محمد حسنی
        جمعه ۴ شهريور ۱۴۰۱ ۲۳:۵۹
        درود بر شما
        و سپاس از حضور ارزشمند تون خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد باقر انصاری دزفولی
        پنجشنبه ۳ شهريور ۱۴۰۱ ۰۹:۵۹
        بداهه ای تقدیم شعر زیبای شما
        استادگرامی
        سرودنی هایت زیباست
        خواندنش در دل رویاست
        مانند درخت سرو
        پابرجاست
        هر مصرعش یک دنیا
        خندانک خندانک خندانک
        محمد حسنی
        محمد حسنی
        شنبه ۵ شهريور ۱۴۰۱ ۰۰:۰۲
        درود استاد انصاری عزیز
        سپاس از مهر تان
        حس حضور
        یعنی شما
        که دل را عبور دادید
        از هر غیر دل
        و غرور

        در پناه خدا خندانک
        ارسال پاسخ
        بهزاد سرافراز
        پنجشنبه ۳ شهريور ۱۴۰۱ ۱۵:۱۶
        🍃🌼🍃 درود 🍃🌼🍃
        محمد حسنی
        محمد حسنی
        شنبه ۵ شهريور ۱۴۰۱ ۰۰:۰۴
        درود هایتان هواجان گرامی
        و سپاس از شما
        در پناه خدا خندانک
        ارسال پاسخ
        قربانعلی فتحی  (تختی)
        پنجشنبه ۳ شهريور ۱۴۰۱ ۱۶:۵۹
        درود برشما جناب حسنی عزیز

        بزرگوار

        بسیار عالی و

        جالب بود خندانک

        خندانک خندانک خندانک خندانک

        کم کم داری پا را فراتر میگذارید انشاالله خندانک
        محمد حسنی
        محمد حسنی
        شنبه ۵ شهريور ۱۴۰۱ ۰۰:۰۶
        درود جناب تختی بزرگوار
        سپاس از شما
        کم کم دارم پا روی خودم میزارم خندانک
        در این حس حضور و عاشقی
        باید صفر شوی تا معنا شوی
        خندانک
        ارسال پاسخ
        حسین احسانی فر(منتظر لنگرودی)
        پنجشنبه ۳ شهريور ۱۴۰۱ ۲۱:۰۱
        درود بر دوست عزیزم خندانک

        نشئه بودم عهد کردم با خودم:
        بعد از این دیگر نمی نوشم شراب
        ناگهان وقتِ خماری آمد و...
        نقشه هایم شد همه نقشِ بر آب

        عهد کردم تا همیشه بشکنم...
        عهدهای بسته را در نشئگی
        قصد دارم تا که بعد از این کنم...
        تا ابد خود را رها در نشئگی
        محمد حسنی
        محمد حسنی
        شنبه ۵ شهريور ۱۴۰۱ ۰۰:۰۹
        درود استاد
        سپاس از حضور تان

        دانی ز چه روست توبه ناکردن من
        زیرا که حرام نیست می خوردن من
        بر اهل مجاز است به تحقیق حرام
        می خوردن اهل راز بر گردن من
        خندانک
        ارسال پاسخ
        فرهاد احمدیان
        جمعه ۴ شهريور ۱۴۰۱ ۱۲:۰۷
        درود فراوان خدمت جناب حسنی بسیار عالی
        محمد حسنی
        محمد حسنی
        شنبه ۵ شهريور ۱۴۰۱ ۰۰:۱۱
        جناب احمدیان عزیز
        سپاس از شما
        و حضور سبزتان
        برقرار باشید
        در پناه خدا خندانک
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        4