سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        سفرمان

        شعری از

        آرمان مشایخ

        از دفتر ۱۴۰۱ نوع شعر آزاد

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱۶ مرداد ۱۴۰۱ ۰۹:۰۷ شماره ثبت ۱۱۲۳۵۵
          بازدید : ۱۷۱   |    نظرات : ۲

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر آرمان مشایخ

        هر عمر همچو رودخانه است.
        بی عقل آمدیم ز دریاچه‌ی ناشناس,
        گاه آبان می‌شوند آشفته،
        گاه می‌بریم سنگان کینه‌ها،
        و هم آنها را باز می‌اندازیم.
         
        ولی به هر تلاقی رودان،
        چقدر سنگین می‌شود، بار سنگان نفرت را؟
         
        برای, به تمام تلاقی انتخاب می‌کنیم.
        گاه در یک ره گنج است.
        گاه در یک ره رنج است.
        گاه در یک ره آزادیست.
        گاه در یک ره ویرانیست.
        اما، کدام ره به دریا‌ی منشاء هدایت می‌کند؟
         
        یک روز جریانمان خواهند ایستاد.
        بعضیا در دریاچه‌ی دیگر خواهند رسید.
        بعضیا در مرداب پایان خواهند گرفت.
        بعضیا در دایتیا خواهند پیوست.
        بعضیا در بیابان خواهند مرد.
         
        اما, کدام رود به دریایی آغوش گرم خواهد برگشت؟
        برای, یادمان رفت که ما و دریایی یکی بودیم.
        سفرمان و آزمایشمان در آسمان عظیم آغاز شدند.
        آن زمانی کز منزلمان پرواز کردیم.
         
        گر او خوشبختان به خانه باز خواهند یافت…
        چقدر آلوده خواهند شد،
        ز وسوسه‌ی لذت‌گرایی؟
        چند شنگ خشم خواهند برد،
        ز دشمنان که آرزومندند برای عذاب دیگران؟
        چقدر قَوی تر خواهند بود،
        ز مشکلات که جان شان را تقویت کردند؟
        چقدر زمینان را تغذیه خواهند کرد،
        با مهر و اهمیت و دادن.
         
        هممان آمدیم ز یک سرا،
        بی بار بر پشت، بی رنج جهان، بی رزمی با مصاحبان.
        فراموش کردن سبب دنیاست.
        چه تنگ است برای ایوان مسبب، دل رود‌ها‌ی مان.
         
        .
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        شاهزاده خانوم
        دوشنبه ۱۷ مرداد ۱۴۰۱ ۱۰:۵۴
        درود بر شما خندانک
        نوشته بسیار زیبایی بود خندانک خندانک
        محمد رضا خوشرو (مریخ)
        دوشنبه ۱۷ مرداد ۱۴۰۱ ۱۳:۴۱
        سروده ی نیماییِ خاصی بود بزرگوار .

        کمی غمگین .

        موفق باشید .
        خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        4