سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

سه شنبه 21 اسفند 1403
    12 رمضان 1446
      Tuesday 11 Mar 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        تمام پلیدیها در خانه ای قرارداده شده و کلید ان دروغگویی است. امام حسن عسكري(ع)

        سه شنبه ۲۱ اسفند

        مختارکجایی ؟

        شعری از

        بهمن بیدقی

        از دفتر شعرناب نوع شعر آزاد

        ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۶ مرداد ۱۴۰۱ ۰۷:۵۵ شماره ثبت ۱۱۲۰۸۹
          بازدید : ۱۰۷   |    نظرات : ۸

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر بهمن بیدقی

        مختارکجایی ؟
         
        من درآن هیبت
        من درآن هیئت
        پسرکی دیدم
        که به گردن طبلی داشت
        پسرک ، مناعت طبعی داشت
         
        زنجیرها با کوبه اش همسان میشدند
        سه ضربِ زنجیرها
        آن حال و هوا ،
        حال وهوای رسم های دیرین داشت
        همان احساسِ سالهای غم انگیزِ قبلی داشت
         
        انگار داغ کربلا برای همیشه ی خدا باقیست
        این همان معنای کل ارض کربلاست
        این همان معنای کل یوم عاشوراست
        مارشِ جنگیِ طبلِ پسرکِ طبل زن بس ،
        حال وهوای جنگی داشت
         
        یزیدها همه باید میمردند
        شمرها باید مادرانشان به عزایشان می نشستند
        چقدر مُحرم ها ، حال وهوای حربی داشت
         
        مختار کجایی ؟
        انسانهای مختار! کجایید ؟
        دنیا بازهم ، پُرشده از اعداء
        شرق را که به خاک وخون کشیدند ،
        بهر فروش اسلحه هایشان
        چقدر این عالَم ، حال وهوای غربی داشت
         
        کاش برف می آمد
        این دل داشت ز سوزشِ جگر می پخت
        جگرم آرزوی روزی برفی داشت
         
        اینقدر جزغاله شدن را حس میکرد ،
        هر آب خنکی میدید ،
        به احترامِ عطش پیشگان نمی نوشید
        ولی بهرِ پاشیدن به قلبِ گُرگرفته اش ،
        آنرا برمی داشت
         
        باید آتش را خاموش میکرد یا نه ؟
        هریک ازعزاداران ،
        برای آرامش روحش ، طَرفْی داشت
         
        ظرفیت ها گوناگون بود
        انگار برای محتوای غمِ امام وهمراهانش ،
        هریک دردرون وجودش ، ظرفی داشت
        یکی ظرفش پیاله بود و یکی دریا
        یکی هم ، مَشکی چرمی داشت
         
        اندیشه ی مَشک
        مرا بیاد ابالفضل انداخت
        دیدگانم پُر شد از اشک
        آخر باید پاسخ مید‌ادم عربده های قلبم را برای ،
        رهایی از زندانِ دنده ها
        تا آنجا که میدانم ،
        هر زندانی برای خود ، دربی  داشت
         
        صدای نوحه درکوچه خیابان می پیچید
        چقدر سینه زنان و زنجیرزنان همنوا بودند
        چقدر طبل و سنج ها ، نوای ضربی داشت
         
        به دادم برس خدا !
        دارم قالب تهی میکنم
        مهم این نیست که میمیرم ،
        مهم اینست که بدانم مرا آمرزیده ای یا نه
        کاش من را هم لابلای اینهمه مؤمن ،
        راه ام میدادند به اندیشه ی بهشتِ آن 14 نور
        دراین دنیا که مدتهاست سگ داشتن مُد شده ،
        کاش آن ۱۴ نورهم ،
        دلشان برای گنهکاری ام میسوخت
        کاش آن یکپارچه ی نورهم ،
        حوصله ی همچو من کلبی داشت
         
        بهمن بیدقی 1401/3/19
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        پژواک فخرایی تهرانی نژاد (پژواک)
        جمعه ۷ مرداد ۱۴۰۱ ۲۳:۲۸
        درود بر شما
        خندانک خندانک خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        جمعه ۷ مرداد ۱۴۰۱ ۲۳:۵۹
        با سلام و عرض ادب بزرگوار
        سپاس
        ارسال پاسخ
        سارا خوش روش
        شنبه ۸ مرداد ۱۴۰۱ ۰۱:۱۹
        درودها جناب بیدقی
        سربلند و پیروز باشید ادیب بزرگوار خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        شنبه ۸ مرداد ۱۴۰۱ ۰۵:۵۹
        با سلام و عرض ادب هنرمند گرانقدر
        سپاسگزارم
        سلامت باشید و مؤفق
        ارسال پاسخ
        قربانعلی فتحی  (تختی)
        شنبه ۸ مرداد ۱۴۰۱ ۱۸:۱۳
        درود برشما جناب بیدقی


        بسیار عالی خندانک

        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        شنبه ۸ مرداد ۱۴۰۱ ۱۸:۲۵
        با سلام و عرض ادب آقای فتحی گرانقدر
        سپاسگزارم از لطف شما
        سلامت باشید و مؤفق
        ارسال پاسخ
        محمد باقر انصاری دزفولی
        شنبه ۸ مرداد ۱۴۰۱ ۲۰:۰۴
        باسلام فراوان
        خواندم ولذت بردم
        درودبر اندیشه نابتان
        شاعروادیب بزرگوار
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        يکشنبه ۹ مرداد ۱۴۰۱ ۰۳:۲۹
        با سلام و عرض ادب استاد گرانقدر
        سپاسگزارم از لطف شما
        سلامت باشید و مؤفق
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2