ای یار غمخوار مرا، اَر چه اینجا و آنجا می بری
از دل میخواهی مرا، باز این دل را به یغما می بری
دلِ همیشه عاشقم در خواهش، چشم انتظارم براهش
عشوه گر و کرشمه بِرامِش، باز این دل را به یغما می بری
بیا که باز عید و شادی آمده، زمان وعده با یارجانی آمده
با شعر و نغمه خوانی آمده، باز این دل را به یغما می بری
ای عشق شیرین سخن من، هستی تو گلی در گلشن من
از کی نشستی با دشمن من، باز این دل را به یغما می بری
ما را به شب بیداری تو، تا به سحر چشم انتظاری تو
نیست همره و دلداری تو، باز این دل را به یغما می بری
دلتنگی و عاشقی عذاب است، دل براه عشق کباب است
هر نوشته از آن یک کتاب است، باز این دل را به یغما می بری
زخم های عشق مانده بر دلم، موجی از غم هست بر ساحلم
تنها با یاد تو هنوز در خاطرم، باز این دل را به یغما می بری
با عشق تو سرمست و شادم، گاهی بکن در شعرهایت یادم
من دل در گرو عشق به تو دادم، باز این دل را به یغما می بری
وزن سرودهی شما را تشخیص ندادم
در چه وزنیست این سروده؟
🌺🌺🌺