سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 3 آذر 1403
    22 جمادى الأولى 1446
      Saturday 23 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۳ آذر

        رفیق

        شعری از

        مجید سعیدی(منتظر)

        از دفتر شعرناب نوع شعر دلنوشته

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۲۶ تير ۱۴۰۱ ۰۵:۲۲ شماره ثبت ۱۱۱۷۷۴
          بازدید : ۲۶۳   |    نظرات : ۱۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر مجید سعیدی(منتظر)

        رفیق شبانه من سیگاریست سپید
        که به آتش میکشد لباس عروسی حجله خویش را
        آتشی که خط به خط کوتاتر میکند
        تا در لحظه به آرامش رساند افکار یار خویش را
        لحظه ای کام که به من ز دلسوزیش سپرد
        کامی به تلخی و کلامش حقیقت روزگار خویش را
        برون نهاد خاکستر، ز هر ضربه ناجوانمرد
        که مهره به مهره میزند تخته شطرنج خویش را
        ای کج خیال که نشسته ای بر سر تخت نرد
        عوام همه در رنج است و محنت،  تدبیر کیش را
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۲۷ تير ۱۴۰۱ ۰۹:۲۲
        درود شاعر عزیز
        حلول عید ولایت و امامت را که به شکرانه‌ی تکمیل دین و تتمیم نعمت همگان

        با عرشیان و فرشیان است، محضر شما و همه شیعیان

        تبریک و تهنیت عرض می‌نمایم. خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        مجید سعیدی(منتظر)
        مجید سعیدی(منتظر)
        سه شنبه ۲۸ تير ۱۴۰۱ ۲۰:۴۲
        برداشت خدا ز اسرار نهفت
        بر دست نبی گل ولایت بشکفت
        با تشکر و احترام خدمت استاد استکی عزیز خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        سارا (س.سکوت)
        دوشنبه ۲۷ تير ۱۴۰۱ ۰۹:۲۶
        درود بر شما بزرگوار
        نبض قلمتان سبز
        موید باشید خندانک خندانک
        مجید سعیدی(منتظر)
        مجید سعیدی(منتظر)
        سه شنبه ۲۸ تير ۱۴۰۱ ۲۰:۰۱
        با سلام و تشکر
        سرکار خانم رحیمی عزیز خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد باقر انصاری دزفولی
        دوشنبه ۲۷ تير ۱۴۰۱ ۱۶:۱۰
        همیشه بهترین هارا در شعر شما
        می خوانم
        همیشه برقرارباشید
        درود بر شما
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        مجید سعیدی(منتظر)
        مجید سعیدی(منتظر)
        سه شنبه ۲۸ تير ۱۴۰۱ ۲۰:۰۳
        با سلام درود خدمت حضرت استاد آقای انصاری عزیز خندانک خندانک خندانک
        متواضعانه ممنون و متشکر از لطف شما خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        اعظم اکبری( افسانه)
        سه شنبه ۲۸ تير ۱۴۰۱ ۱۴:۳۶
        بسیار زیبا⚘
        مجید سعیدی(منتظر)
        مجید سعیدی(منتظر)
        سه شنبه ۲۸ تير ۱۴۰۱ ۲۰:۰۵
        خندانک ممنون خندانک
        ارسال پاسخ
        دوشنبه ۲۷ تير ۱۴۰۱ ۲۰:۰۶
        نبض قلم تان به رنگ لاجوردی خندانک خندانک خندانک
        مجید سعیدی(منتظر)
        مجید سعیدی(منتظر)
        سه شنبه ۲۸ تير ۱۴۰۱ ۲۰:۰۵
        ممنون و متشکر سرکار خانم شاهزاده خانوم عزیز خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        نادر امینی (امین)

        یکی از بزرگان اهل شعر درودی فرستاد برمن از روی مهر نبودم لایق حمو ثنای بندگان بباشم حقیری زشرمندگان سرودم تا که سنجم عهد خویش به اشک یتیمان پای افتاده پیش نه من آن نیک سرشتم در این روزگار ولی من کجا وسعدی روشن فکار کنون من درودی فرستم مریم که عادل بود کنیه اش چو عادل هماره بود با همه بنیه اش
        مدینه ولی زاده جوشقان

        تو ای آن که در قلب و روح منی اا خداوند حکمت خدای غنی اا به اطراف خود هم نگاهی بکن اا بتابان بر این سر زمین روشنی مدینه ولی زاده ی
        مریم عادلی

        درود برشما شاعر نیک سرشتتتت کاش دنیااز فکرتان مینوشت
        نادر امینی (امین)

        مرده آن است که نامش به نکویی نبرند ورنه هرمرد تبهکار به جهان زنده بود لیک مرد فداکار فلکی زنده کند دست دردست فقیران دهد و خرج یتیمان بکند این چنین که رسم خردی درجهان زنده بود پیش یزدان همه از فقر وغنیآن برازنده بود نه ستم بیند و نه ستمکار بود عاقبت در پی عقبی رود پا زدنیا بکشد
        مریم عادلی

        دستها خالی اند ازسخا و سلامممممم هیچ چیز پس نجو ای نکومرد تام

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        3